غزلیات | ضیاءالصالحین

آتش به خشک و تر زدیم و سوخت / مرتضی امیری اسفندقه

خوشا که باز به چشمان تو نگاه کنم / مرتضی امیری اسفندقه

کشیده است به رسوایی و جنون کارم / مرتضی امیری اسفندقه

شاعر طریق زمزمه تغییر کرده است / مرتضی امیری اسفندقه

افتاده به جانم امشب / مرتضی امیری اسفندقه

می روم که برگردم رفته ای که برگردی / مرتضی امیری اسفندقه

من نیز مانند شما از پشت خنجر خورده ام / مرتضی امیری اسفندقه

مرگ مانند نفس با من و تو همراه است / مرتضی امیری اسفندقه

بودن نمانده است و نبودن نمانده است / مرتضی امیری اسفندقه

شاعر شب است وقت تغزل قیام کن / مرتضی امیری اسفندقه

گذشت عمر من و تو در اشتباه همیم / مرتضی امیری اسفندقه

هزار عاشق حیران بدتر از من داشت / مرتضی امیری اسفندقه

کلاف کور طبعم را سر انگشت تو وا می کرد / مرتضی امیری اسفندقه

اسفند رسید و دل من خانه تکانده ست / مرتضی امیری اسفندقه

به آیینه سوگند آهی ندارم / مرتضی امیری اسفندقه

شاعر شکوه پارسالی را چه کردی / مرتضی امیری اسفندقه

قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد / مرتضی امیری اسفندقه

قسم به روز که خورشید شمع خانه توست / مرتضی امیری اسفندقه

بهار اول اسفند می رسد از راه / مرتضی امیری اسفندقه

می رسد اسفند ماه خانه تکانی کنید / مرتضی امیری اسفندقه

دوست دارم مرگ من در مهر یا اسفند باشد / مرتضی امیری اسفندقه

صدای شیهه رخش ظهور می آید / مرتضی امیری اسفندقه

گفتند او نشانی شب های قدر بود / سید ضیاءالدین شفیعی

آی تیغ بی حیا شرم کن وضو بگیر / سعید بیابانکی

ای کاش ببینم همه ماه نهان را / محمد علی بیابانی

بالا نمی رود دعاهایمان دگر/ امیر سیاه پوش

که فیض دیگران چون شمع گاهی هست گاهی نیست / طیبه عباسی

قطار باغ بهشت است و باز مانده درش / نغمه مستشار نظامی

سلام ما به شهیدی که از عشیره ی شعر است / علیرضا قزوه

ابر و باد و من و خورشید و فلک حیرانت / قاسم اردکانی

هرجا که سرزدم همه در مرز بودن است / قیصر امین پور

دم به دم جان کندن ای دل کار دشواری است، نیست؟ / قیصر امین پور

چرا همیشه همین است آسمان و زمین؟ / قیصر امین پور

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل / قیصر امین پور

هر شب ز چشم تو نظری چشم داشتیم / قیصر امین پور

در بند خویش بودن معنای عشق نیست / قیصر امین پور

بازگشت بالا

موضوعات

شبکه‌ها