بودن نمانده است و نبودن نمانده است / مرتضی امیری اسفندقه

انجمن‌ها: 

بودن نمانده است و نبودن نمانده است / شاعر : مرتضی امیری اسفندقه

راهي به غير آينه بودن نمانده است
ديدن کجاست؟ حال شنودن نمانده است

بودن؟ نبودن؟ آه! همان پرسش قديم
بودن نمانده است و نبودن نمانده است

درهاي بسته را نَفَست باز مي کند
قفلي براي باز گشودن نمانده است

پرچينِ  باغ هاي اجابت خراب شد
يعني که حاجتي به ربودن نمانده است

آنجا رسيده ام که مجالِ کلام نيست
وقتي براي شعر سرودن نمانده است

Share