ای شکوه بی کران اندوه من! / شاعر : قیصر امین پور
ای شکوه بی کران اندوه من!
ای شکوه بی کران اندوه من!
پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!
ای حُسن یوسف دکمه ی پیراهن تو
این روزها که می گذرد
شادم
زیرا یک سطر در میان
آزادم
من
سال های سال مُردم
از رفتنت دهانِ همه باز...
انگار گفته بودند:
پرواز!
پرواز!
می خواستم بگویم:
«گفتن نمی توانم»
آیا همین که گفتم
نه چندان بزرگم
که کوچک بیابم خودم را
نه آنقدر کوچک