غزلیات
اشکی که روی گونه من پا گذاشته است / شاعر : سعید بیابانکی
دلتنگی مرا به تماشا گذاشته است
مادر کجاست قبله نمایی که داشتم / شاعر : سعید بیابانکی
یادش به خیر دست دعایی که داشتم
به بام آمدم و قعر چاه را دیدم / شاعر : سعید بیابانکی
به بام آمدم و قرص ماه را دیدم
شاید به فکر یک غزل دیگر است او / شاعر : سعید بیابانکی
پنداشتم كه باغ گلي پرپر است او
آه ای خنده سیاه و سفید / شاعر : سعید بیابانکی
نوزده سال مثل برق گذشت
به نام عشق که زیباترین سر آغاز است / شاعر : سعید بیابانکی
گورخرها گورخرهای نجیب راه راه / شاعر : سعید بیابانکی
گورخرها! گورخرهای نجیبِ راه راه
که کار منتظرانت همیشه بیداریست / شاعر : سعید بیابانکی
بیا که آینه ی روزگار زنگاری ست