اشکی که روی گونه من پا گذاشته است / سعید بیابانکی
اشکی که روی گونه من پا گذاشته است / شاعر : سعید بیابانکی
دلتنگی مرا به تماشا گذاشته است
اشكی كه روی گونه ی من پا گذاشته است
همزاد با تمامی تنهایی من است
مردی كه سر به دامن صحرا گذاشته است
این كیست این كه غربت چشمان خویش را
در كوله بار خستگی ام جا گذاشته است
این كیست این كه این همه دل های تشنه را
در خشكسال عاطفه تنها گذاشته است
خورشید چشم اوست كه هر روز هفته را
چشم انتظار مشرق فردا گذاشته است
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید