عاقبت هجوم ناگهان عشق فتح می کند پایتخت درد را / شاعر : قیصر امین پور
چشم های من
چشم های من
در سال صرفه جویی لبخند
پروانه های رنگ پریده
روی لبان ما
پرپر زدند
رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
ای شما!
ای تمام عاشقان هر کجا!
ما در عصر احتمال به سر می بریم
در عصر شک و شاید
مردم همه
تو را به خدا
سوگند می دهند
اما برای من
و قاف
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من
آغاز می شود!
واژه واژه
سطر سطر
صفحه صفحه
فصل فصل
باید برای آینه فکری کرد
گفتم که جای آینه اینجا نیست
دیوار را
هنوز
دامنه دارد
هنوز هم که هنوز است
درد
دامنه دارد