شعر پایداری

جاده مانده است و من این سر باقی مانده / شاعر : سعید بیابانکی

پدر من به تنهایی ادبیات پایداری بود / شاعر : سعید بیابانکی

دور تا دور حوض خانه ی ما

آه ای خنده سیاه و سفید / شاعر : سعید بیابانکی

نوزده سال مثل برق گذشت

چقدر قمری بی آشیان درآوردیم / شاعر : سعید بیابانکی

میان خاک، سر از آسمان درآوردیم

بگذر که این جاده خطر داشته باشد / شاعر : مرتضی امیری اسفندقه

چرا همچنان دشمنی هست؟ / شاعر : قیصر امین پور

 شهيدي كه بر خاك مي خفت
چنین در دلش گفت:
«اگر فتح این است

به اميد پيروزي واقعي / شاعر : قیصر امین پور

شهيدي كه بر خاك مي خفت
سرانگشت در خون خود مي زد و مي نوشت

چیزی از او به جای نمانده است جز راه ناتمام / شاعر : قیصر امین پور

آن روز
بگشوده بال و پر

این ابتدای سبزی او بود / شاعر : قیصر امین پور

این سبز سرخ کیست؟
این سبز سرخ چیست که می کارید؟
این زن که بود

دوباره بوی صدای بلال می آید / شاعر : قیصر امین پور

ز جاده های خطر بوی یال می آید
کسی از آن سوی مرز محال می آید