چیزی از او به جای نمانده است جز راه ناتمام / قیصر امین پور
چیزی از او به جای نمانده است جز راه ناتمام / شاعر : قیصر امین پور
آن روز
بگشوده بال و پر
با سر به سوی وادی خون رفتی
گفتی:
«دیگر به خانه باز نمی گردم
امروز من به پای خودم رفتم
فردا
شاید مرا به شهر بیارند
بر روی دست ها»
اما
حتی تو را به شهر نیاوردند
گفتند:
«چیزی از او به جای نمانده است
جز راه ناتمام»
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید