رباعی

از خون تو این کتاب شیرازه گرفت / شاعر : قیصر امین پور

جان تو دوباره جامه ای تازه گرفت
از خون تو این کتاب شیرازه گرفت

او رشک سپیده در سحرخیزی بود / شاعر : قیصر امین پور

او رشک سپیده در سحرخیزی بود
همپای نسیم در دلاویزی بود

این دل به کدام واژه گویم چون شد؟ / شاعر : قیصر امین پور

این دل به کدام واژه گویم چون شد؟
کز پرده برون و پرده دیگرگون شد

در خواب شبی شهابی پیدا کردم / شاعر : قیصر امین پور

در خواب شبی شهابی پیدا کردم

کم می نشویم از آنکه اقیانوسیم / شاعر : قیصر امین پور

ما دشمن آه و آوخ و افسوسیم
با شوق، لبان مرگ را می بوسیم

پروانه بی پریم و بی پرواییم / شاعر : قیصر امین پور

اسطوره ی بی بال پریدن ماییم
پروانه ی بی پریم و بی پرواییم

صبح از سفر سخت زمان می آید / شاعر : قیصر امین پور

صبح از سفر سخت زمان می آید
زآنسوی زمین و آسمان می آید

تلخ است سکوت، گفتگویی بکنیم / شاعر : قیصر امین پور

برخیز به خون دل وضویی بکنیم
در آب ترانه شستشویی بکنیم

بچه های دسته ی رییس علی... / شاعر : علیرضا قزوه

هنگام وداع شد، سلامی بفرست / شاعر : علیرضا قزوه