اشعار علیرضا قزوه

ترس از قیامتم نیست، دنیا حساب دارد / شاعر : علیرضا قزوه

چقدر آهوی زخمی در شبستان تو می چرخد / شاعر: علیرضا قزوه

شبی تب داشتم، رفتی و قرص ماه آوردی / شاعر : علیرضا قزوه

غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم / شاعر : علیرضا قزوه

گفت: چهل سال فقط سوره ی انگور بخوان / شاعر : علیرضا قزوه

گر نمازم را شکستم، یاد پهلوی تو کردم / شاعر : علیرضا قزوه

یک چند بگریانم بگذار قلم را / شاعر: علیرضا قزوه

فدای عطر حول حالنای سال تحویلش / شاعر : علیرضا قزوه

کودک شش ماهه ام -اصغر- به فریادم رسید / شاعر: علیرضا قزوه

یک شهر خریدار شماییم ندیده / شاعر : علیرضا قزوه