شبی تب داشتم، رفتی و قرص ماه آوردی / علیرضا قزوه
شبی تب داشتم، رفتی و قرص ماه آوردی / شاعر : علیرضا قزوه
شبی تب داشتم، رفتی و قرص ماه آوردی
برایم شیشه ای از عطر بسم الله آوردی
من از صد بار اسماعیل و هاجر، تشنه تر بودم
تو این زمزم ترین را از کدامین راه آوردی؟
من از بی قبلگانم، کافری از من نمی پرسد
مسلمان کافرا! کی رو بدین درگاه آوردی؟
عزیز مصر بود این دل که دادم بر تواش روزی
امان از گرگ یوسف خورده ای کز چاه آوردی
دوباره شنبه ام تعطیل شد، یک شنبه ام تعطیل
دوباره یادم از آن جمعه ی ناگاه آوردی
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید