حقیقتی به نام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج شریف) را فقط در کالبد جسمانی دیدن، جفایی ا ست بسیار عظیم و هزاران تأسف که نگاهِ عرفی ما تنها محدود شده به همین ساحت از ایشان. غافل از این که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج شریف) حقیقتی است که تمام عالَم در محضرشان است و هرچه جلو می رویم ظهور ایشان به سمت ما شدیدتر می شود. بنده به هرچه شدیدترشدنِ ظهور ایشان در این عالم ایمان دارم. در این کنش و واکنش های مداوم جهانی و در این ظلمات کثرت زده ی پوچِ غربی، تنها حضور و ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج شریف) است که هربار در لباسی جلوه گری می کند و ما را به وحدت و انس و یکی شدن در وادی هستی حقیقی سوق می دهد. این ظهور و حضور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج شریف) است که در لباس اربعین با بیش از بیست میلیون انسانِ هم دل، خود را نشان می دهد.
بهترین نگاه را ائمه ی ما در زیارت اربعین به موضوع انداخته اند و لذا در این زیارت، اینگونه شروع مىكنیم:
«السَّلامُ عَلى وَلِی الله وَ حَبیبِه» سلام بر ولىّ خدا و حبیب او!
این سلام یعنى ظهور ارادت به امام، یعنى هنوز حسینبنعلى(علیه اسلام)، زنده و حبیب و ولىّ خداست، نه یزید و یزیدیان؛ و هنوز دل ما به ولىّ و حبیب خدا نظر دارد و تبلیغات یزیدى در طول تاریخ نتوانسته است ما را طعمه خود كند. شما دیدهاید آدمهایى را كه با روبه روشدن با یك مسئله ی كوچك تمام تعهداتشان را نسبت به انقلاب و اسلام و امام و ارزشها از دست مىدهند و چون معنای تشیع را نمی دانند، با شدّت گرفتن جوّ تبلیغاتىِ زمانه و غوغاهاى دشمن، تمام ارتباط قبلى خود را با اسلام و انقلاب از دست مىدهند، اینان اساساً به حقیقت وفادار نیستند و عهدی با آن ندارند که اسیر جوّ زمانه می شوند.گفت:
مر سفیهان را رُباید هر هوی
زان که نَبْوَدْشان گرانی قوا
آدمهاى بىاصول كه از نظر معرفتى قوى نیستند، با هر بادى به لرزه درمىآیند و ریشه ی محكمی ندارند. ریشه ی انسانِ مؤمن به حق وصل است؛ لذا غوغاى زمانه نمىتواند او را به لرزه درآورد و برباید. در زمان رضاخان كه دستور داده بود زنان باید چادرها را از سر بردارند، كسانى كه سنت اربعین را نمىشناختند، سریعاً چادر را برداشتند و به اسم مقتضیات زمانه رنگ اصیل خود را از كف دادند و رنگ ضد انسانىِ حكومت غیرالهى رضاخان را پذیرفتند، ولى عموم مردم این کار را نکردند زیرا فرهنگ اربعین چیز دیگرى به آن ها آموخته بود و آن عبارت است از پایدارماندن به عهد الهى خود و این با اعلام ارادت به امام معصوم(علیه اسلام) محقّق مىشود. لذا در ادامه ی زیارت اربعین عرض می کنیم:
«السَّلامُ عَلى خَلیلِ الله وَ نَجیبِه» سلام بر خلیل خدا و نجیب او!
یعنى سلام بر تو كه خودت را براى خدا از هر خودیتى خالى كردى و سلام بر بنده نجیب خدا! كه هیچ عصیانى در مقابل خدا نداشت. با ارتباط قلبى مىتوان این سلامها را به فعلیت رساند و جهتِ جان را در جهتِ ارادتورزى به اباعبدالله الحسین(علیه اسلام) انداخت و از اثرات مثبت این ارادتورزى بهره برد. هرچه بهره و بهره مندی برای انسان هست، از توجه دادن روح است به امام معصوم(علیه اسلام)، آن هم ارادت به امامى كه فرهنگ اموی معاویه، مىخواهد نور او را محو كند، حالا شما روبهروى او ایستادهاى و برخلاف آن همه غوغا با تمام وجود با او گفتگو مىكنى و می گویی:
«السَّلامُ عَلى صَفِی الله وَ ابْنِ صَفِیه، السَّلامُ عَلَى الْحُسَینِ الشَّهید»
یعنى سلام بر بنده با صفاى خدا، دوست برگزیده و خالص او كه فرزند خانواده ی با صفایى است، سلام بر حسین شهید.
ملاحظه كنید دلى كه توجه او به امامش دائمى است، چه بهرههایى از این توجّه مىبرد. این سلام و این تعهد اجازه نمىدهد كه جوّ زمانه، ما را فراگیرد. تعهد با ابا عبدالله(علیه اسلام) در واقع تعهّد با خداست، تعهّدى كه در «عهد الَسْت» با خدا بسته ایم. هركس تعهد با ائمهعلیهم اسلام و اسلام وارزشها را شكست، باید بداند كه با خودش قهر كرده و با خود نقض پیمان نموده و باید بداند كه خود را از دست داده است، قرآن در مورد این ها مىفرماید: «وَ كانُوا یصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیم» (سوره ی واقعه، آیه 46) اینها بر شكستن عهدِ عظیمى اصرار مىورزیدند. این زیارتها و سلامها احیاى خودِ اصیل انسانها است تا از اصل خود جدا نشوند و عهد خود را با امام(علیه اسلام) هرگز نشكنند.
ارتباط با امامى مظلوم و شهید، یعنى گشودن دریچه ی جان به سوى ذاتى مقدّس كه در رهگذر یافتن حیات معنوى، به راحتى از حیات بدنى مىگذرد. در این حالت انسان نسبت به خود بى تفاوت نخواهد بود تا هرچه را زمانه بر سرش مىآورد بپذیرد و امیدش از دستیابى به خودِ برین نابود شده باشد. راستى كه ارادت به چنین شهید مظلومى، چه زیبا جرقه هاى حیات را از لابهلاى خاكستر روزمرّگىها برای انسان به مشعلى بزرگ و درخشان تبدیل می کند تا در تغییر سرنوشت خود نقش آفرینی کند.