حرکات بدون بن‌بست

با نظر به حضور کیفیت‌ها در فعالیت‌های الهی، شما به این نتیجه‌می‌رسید که حرکت انبیاء و اولیای الهی هرگز بن‌بست ندارد زیرا بن‌بست مربوط به فعالیت‌های مادی و کمّیت‌گرا است. اساساً اگر دقت شود در حرکات انبیاء و اولیاء و فعالیت‌های معنوی، بن‌بست معنا نمی‌دهد تا کسی در این مسیرها بگوید نمی‌دانم چه کار کنم تا برای ادامه‌ی کار تحلیل نداشته باشد، زیرا عامل محرک انسان در تاریخ، تنها امور مادی نبوده که اگر انسان از امور مادی شکست خورد از حرکت باز ایستد.

شیعه براساس زیرساخت‌های معنوی خود در مسیری که انتخاب کرده هیچ وقت متوقف نمی‌شود، بلکه در یک حرکت طولانی همواره از هویت معنوی و کیفی خود بهره می‌برد. شواهد تاریخی زیادی در این رابطه هست. از نمونه‌هایی که شیعه به بن‌بست نمی‌رسد - زیرا با اسلحه‌ها و کمّیت‌ها حیات خود را تعریف نکرده است- موضوع اربعین سیدالشهداء(علیه اسلام) است که چهل روز بعد از واقعه‌ی عاشورا مطرح شد. اربعینِ عاشورا از این جهت که قاعده‌ی بی بن‌بست‌بودنِ حرکات معنوی و الهی را نشان می‌دهد، تابلوی بسیار زلالی است و حضرت امام عسکری(علیه اسلام) در این رابطه یکی از شاخصه‌‌های مؤمن را زیارت اربعین معرفی می‌کنند. زیرا در زیارت اربعین رجوع به امامی است که در معادلات آن تاریخ چهل‌روز قبل کشته شده و به ظاهر تمام‌شده است. این فرق می‌کند با نحوه‌ی شهادت بقیه‌ی ائمهعلیهم اسلام لذا بصیرت خاصی باید در میان باشد تا در آن فضای تاریخی پس از چهل روز از شهادت امام حسین(علیه اسلام) به آن صورت خاص به آن امام رجوع شود.

عرض بنده در رابطه با اربعین به این معنا است که اربعینِ حضرت سیدالشهداء(علیه اسلام) مثل کامل‌شدن اربعین موسوی، محل ظهورِ به نتیجه‌رسیدن نهضت آن حضرت است که چهل روز پیش در عاشورا شروع شد و نه‌تنها پس از چهل روز فراموش نشد بلکه به بلوغ خود رسید. این فرهنگ را ما با نظر به اربعین پاس می‌داریم و متوجه هستیم این حرکت، یک فرهنگ است، فرهنگی که نشان می‌دهد امام معصومی که آن طور به شهادت رسیده و بدن مبارک‌شان در زیر سم اسب‌ها قرار گرفته به طوری که از نظر کمّیت‌گراها کارآن امام به پایان رسیده، آن امام تمام نشده است. حقیقتی در عالم مدّ نظر شیعیان است که ما با شهادت امام، هیچ احساس تمام‌شدن نمی‌کنیم. این نشان می‌دهد معادلات دیگری در عالم جریان دارد و شیعه متوجه آن معادلات است و روی چنین اساسی در هر اربعینی به امام رجوع می‌کند، بر این اساس به امام رجوع می‌کند که می‌داند اسلحه‌ها نقش‌آفرین نیستند و کمّیت‌ها اساس عالم را تشکیل نمی‌دهند و به کارگیری ابزارها بهانه است تا معلوم شود ابزارها سرنوشت کارها را تعیین نمی‌کنند.

حزب الله با نظر به فرهنگ اربعین می‌تواند مقابل اسرائیل بایستد و تاریخ جدیدی را در این دوران در آن منطقه به میان آورد که در نتیجه‌ی آن، رزمندگان فلسطین در غزه آن طور مقابل حمله‌های شبانه‌روزی اسرائیل ایستادگی کنند و برای خود معنای جدیدی پدید آورند. اسرائیل را فرهنگ اربعین نابود می‌کند و آل سعود در یمن را همین فرهنگ به چنین بی‌آبرویی‌هایی می‌کشاند.

Share