تاریخ انتشار: 13 آوریل 2020 شماره مطلب: 28614 تعداد بازدید: 408 نظرات: 0
انجمنها:
عشق هر روز به تکرار تو بر میخیزد / شاعر : سعید بیابانکی
عشق، هر روز به تکرار تو بر می خیزد
اشک، هر صبح به دیدار تو بر می خیزد
ای مسافر! به گلاب نگهم خواهم شست
گرد و خاکی که ز رخسار تو بر می خیزد
مگر ـ ای دشت عطش نوش!ـ گناهی داری؟
کآسمان نیز به انکار تو بر می خیزد
تو به پا خیز و بخواه از دل من؛ بر خیزد
شک ندارم که به اصرار تو بر می خیزد
شعر می خوانم و یک دشت غم و آهن و آه
از گلوی تر نی زار تو بر می خیزد
مگر آن دست چه بخشیده به آغوش فرات؟
که از آن بوی علم دار تو بر می خیزد
پاس می دارمت ای باغ! که هر روز، بهار
به تماشای سپیدار تو بر می خیزد
ای که یک قافله خورشید به خون آغشته
بامداد از لب دیوار تو بر می خیزد!
کیستم من که به تکرار غمت بنشینم؟
عشق، هر روز به تکرار تو بر می خیزد