پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و خبر از مصائب اهل بیت (علیهم السلام)

سخن در امام حسین (علیه السلام) ما و عزاداری و کربلای آن بزرگوار، از موضوعات مسلّم و مورد اتّفاق در نزد امّت اسلامی است؛ چرا که همه معتقدند از دید نبوّت آخرین پیام آور الهی و شئون ویژه آن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از همه ی حادثه های ناگواری که پس از او، برای خاندان و عترتش پیش می آمد، آگاه بود.

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در طول رسالت خویش، همه ی مصیبت های وحشتناک هول انگیز، ناسازگاری ها و حادثه های تیره، پیشامدهای سخت و ناگوار، سختی های غم انگیز، کشتار ددمنشانه و و حشیانه، اسارت و ... خاندانش را پیش بینی می کرد.

البته این آگاهی و اطّلاع، از شئون ولایت کبرا و مطلقه آن حضرت است که همه ی آفریدگان را در بر می گیرد، همان گونه که عمل نکردن به مقتضای این علم و آگاهی نیز از شئون همان ولایت است.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) طبق این ولایت با آگاهی از چنین مصائبی، آنها را تحمّل می کرد و نادیده می گرفت و شکیبایی می نمود؛ به گونه ای که گویا هرگز چنین مصائبی رخ نخواهد داد.

حضرتش در این راستا کارها و جنایت های ستمگران و مفسدان را پی گیری نمی کرد و پیش از وقوع جنایت، به کیفر و قصاص آنان نمی پرداخت.

از طرفی با این ولایت حضرتش با تجاوز کاران نه تنها قطع رابطه نمی کرد؛ بلکه با آنها به نیکی معاشرت و رفتار می نمود و با این که می دانست جنایتکاران درباره ی عترت و خاندانش ستم روا خواهند داشت آن ها را از پیشگاه خود طرد نمی کرد.

بدیهی است که این گونه رفتار و تحمّل این همه رنج و مصیبت، از هیچ انسانی سابقه نداشته و چنین صبر و بردباری و گذشت، در هیچ فردی جمع نشده و تا دامنه قیامت نخواهد شد؛ چرا که این گونه رفتارها جز درباره ی صاحب ولایت کبرا درباره ی هیچ انسانی قابل تصوّر نیست.(1)

بنابراین رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در طول زندگی خویش همواره حادثه ها و مصیبت های دلخراش خاندان، جگر گوشه ها و نور دیدگان عزیزش را می دید.

گویا پیامبر رحمت به چشم خود از پس پرده ای نازک می دید که چه مصیبت ها و بلاهایی بر سر نور دیده، حبیب و پاره ی تنش، فاطمه (علیها السلام) و پسر عمویش صدّیق اکبر علی (علیه السلام) و فرزندان آنان وارد خواهد شد.

از این رو بود که حضرتش در تمام دوران زندگی خویش آن گاه که به جمال یکی از آنان چشم می گشود لحظه ای آن چه که در دل داشت، در برابرش مجسّم می شد و شکل می گرفت.

به همین رو طبیعی بود که در تمام دوران زندگی آخرین پیامبر الهی، حزن و اندوه از پنهانی های قلبش آشکار شود و لحظه ای از این درد و اندوه آسوده نباشد و زندگی بر حبیب خدا تیره و تار گردد.

اما حضرتش غصه ها را فرو می برد و آتش دل و حسرت درون را پنهان می کرد.

از این رو هرگاه محیطی را برای تسکین قلب و خاموش کردن سوزِ دل آماده می دید، یکی از اهل بیت خود را در آغوش می کشید، او را می بویید، می بوسید و هم چون ابر بهاری می گریست و با سخنان تسلاّ بخشی خاطرش را تسلاّ می داد.


1- گفتنی است که این موضوع، بحث دامنه داری از مباحث و علوم دینی است که با شرح و توضیح همین موضوع، کتاب مستقل و قطوری سامان می یابد.

Share