ته مانده های باورم را می فروشم / امید مهدی نژاد
ته مانده های باورم را می فروشم / شاعر : امید مهدی نژاد
روحم -وبال پیکرم- را می فروشم
ته مانده های باورم را می فروشم
شعرم، امیدم، دفترم، مُهر نمازم
حتی نگاه آخرم را می فروشم
هم ردّپای دوستانِ رفته ام را
هم اشک های مادرم را می فروشم
بر شانه ام سنگین تر از تقدیر باری است
گر می خرید از من، سرم را می فروشم
روزی عقابی...امشب اما خاک بازم
ای آسمان ها! پرم را می فروشم
عمری در آتش زندگی کردیم و...رفتند
من مانده ام خاکسترم را می فروشم
دیگر نخواهم دید مردی یا نبردی
حتی غلاف خنجرم را می فروشم...
اینها نیازِ رزق امشب بود، فردا
ناگفته های دیگرم را می فروشم
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید