تنور خولی آن شب تا سحر سوخت / یوسف رحیمی
تنور خولی آن شب تا سحر سوخت / شاعر : یوسف رحیمی
غم و درد و بلا کوچه به کوچه
تب و اشک و عزا کوچه به کوچه
میان کوفه گرداندند سر را
به روی نیزه ها کوچه به کوچه
خروش ناله در عرش است برپا
قیامت می شود از اشک زهرا
سری را خولی آورده به کوفه
تنی مانده رها بر خاک صحرا
دلش بی تاب از آهی پر شرر سوخت
شبیه چشم هایی شعله ور سوخت
به پای حنجری آتش گرفته
تنورخولی آن شب تا سحر سوخت
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید