تاریخ انتشار: 21 آوریل 2020 شماره مطلب: 28804 تعداد بازدید: 455 نظرات: 0
انجمنها:
ای رود قلیل ها نمی فهمندت / شاعر : یوسف رحیمی
چشمان تو غرق خون و لبها پر آه
آتش به دلت شراره میزد ناگاه
هر قطره ي خون روی لب تو میگفت:
«لا یوم کیومک أباعبدالله»
از آن همه بیکسی سخن میگویند
از شعله ي آه و سوختن میگویند
بالای سرت زینب و عباس و حسین
بر سینه زنان حسن حسن میگویند
ای عشق! دلیل ها نمیفهمندت
ای رود! قلیل ها نمیفهمندت
والله معزّ الاولیائی آقا
هر چند ذلیل ها نمیفهمندت
مطالب مرتبط
![Share](/sites/all/modules/addtoany/images/share_save_171_16.png)