هزار بادیه مجنون نی سواری تو / سعید بیابانکی
هزار بادیه مجنون نی سواری تو / شاعر : سعید بیابانکی
هزار بادیه مجنونِ نی سواری تو
هزار آینه مبهوتِ بی شماری تو
بهار آمده با لاله های سینه زنش
پی زیارت باغ بنفشه کاری تو
هلا که جمع نقیضین بوسه و عطشی!
ندیده ام لب خشکی به آبداری تو
چه جای نغمه در این روزگار یأس، مگر
به روی دست تو پرپر نشد قناری تو؟
هم او که نامه برایت نوشت، با خنجر
ببین که آمده از پشت سر به یاری تو
دریغ! کاری از این طبع مرده ساخته نیست
به جز شمردن گل زخم های کاری تو
به ما مخند که جای گریستن بر خویش
نشسته ایم دمادم به سوگواری تو
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید