عشق هر روز به تکرار تو بر میخیزد / سعید بیابانکی
عشق هر روز به تکرار تو بر میخیزد / شاعر : سعید بیابانکی
عشق، هر روز به تکرار تو بر می خیزد
اشک، هر صبح به دیدار تو بر می خیزد
ای مسافر! به گلاب نگهم خواهم شست
گرد و خاکی که ز رخسار تو بر می خیزد
مگر ـ ای دشت عطش نوش!ـ گناهی داری؟
کآسمان نیز به انکار تو بر می خیزد
تو به پا خیز و بخواه از دل من؛ بر خیزد
شک ندارم که به اصرار تو بر می خیزد
شعر می خوانم و یک دشت غم و آهن و آه
از گلوی تر نی زار تو بر می خیزد
مگر آن دست چه بخشیده به آغوش فرات؟
که از آن بوی علم دار تو بر می خیزد
پاس می دارمت ای باغ! که هر روز، بهار
به تماشای سپیدار تو بر می خیزد
ای که یک قافله خورشید به خون آغشته
بامداد از لب دیوار تو بر می خیزد!
کیستم من که به تکرار غمت بنشینم؟
عشق، هر روز به تکرار تو بر می خیزد
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید