رفتن به محتوای اصلی

بلبلم اما ز بخت بد، قفس دزدیده ام / علیرضا قزوه

تاریخ انتشار:

بلبلم اما ز بخت بد، قفس دزدیده ام / شاعر :علیرضا قزوه

گنج این ویرانه بودم، خار و خس دزدیده ام
شور عنقا داشتم، بال مگس دزدیده ام

از جفای خویش، ما را کی امید رَستنی است
بلبلم اما ز بختِ بد، قفس دزدیده ام

صبحدم در خواب خوش، مشت مرا وا می کنند
کز دلیل کاروان، امشب جرس دزدیده ام

فاش می گویم که امنیت ندارد شهر ما
من چراغ خانه از دست عسس دزدیده ام

عذر بخشایش ندارم، سخت تعزیرم کنید
کز دکان عافیت، عمری نفس دزدیده ام

 عقل پندارد که من از سرزمینی دیگرم
بس که مضمون های دور از دسترس دزدیده ام

تا بدانی دزدی آزاد است در شهر ادب
هفت بند از دفتر هفتاد کس دزدیده ام

پدیدآورنده
موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا