از ترک های کف دست بیابان چه خبر؟ / علیرضا قزوه
از ترک های کف دست بیابان چه خبر؟ / شاعر: علیرضا قزوه
از شب کوچه و از صبح خیابان چه خبر؟
بی خبر نیستم از ایمان، از نان چه خبر؟
دل تان پنجره ی بازترین، رو به خداست
قاصدک! راستی از«رحمت» و «باران» چه خبر؟
آفتابی است هوای دل «قیصر» آیا؟
بچه ها خوب اند؟ از خانه ی «سلمان» چه خبر؟
یادم از شعر «سهیل» آمد و شور «ساعد»
گفتم از این چه خبر داری و از آن چه خبر؟
«بهمنی» باز غزل می خواند؟ می خندد؟
از کتاب دل صد پاره ی «عمران» چه خبر؟
«منزوی» های جوان باز غزل می گویند؟
«آسمان»، «فاضل» از تک تک یاران چه خبر؟
راستی کاستِ «کاکایی» بیرون آمد؟
از ترانه چه خبر داری؟ از «ایمان» چه خبر؟
در خبر خواندم «شوریده» ی شیدا هم رفت
دوستان! راستی از حال «پریشان» چه خبر؟
تا پری گفت کسی، یاد «فرید» افتادم
گفتم از «خسرو» خوبان صفاهان چه خبر؟
«مرتضی» باز که این شب ها بی خوابی تو!
از «شفیعی» چه خبر؟ هان ز خراسان چه خبر؟
چون غم کوه، غم کوه، بزرگ است غمت
از تَرَک های کفِ دستِ بیابان چه خبر؟
دفتر خاطره ات پر شده از صبح و سلام
کس نمی پرسد از گریه ی پنهان چه خبر!
دیدن هند به یک بار می ارزد، ای ماه!
از خراسان چه خبر داری؟ از ایران چه خبر؟
افزودن دیدگاه جدید