تا چند نشینیم به پشت در بسته / علیرضا قزوه
تا چند نشینینیم به پشت در بسته / شاعر : علیرضا قزوه
تا چند نشینیم به پشت در بسته
وقتی که غزل نیست شفای دل خسته
ماندیم چه دلگیر و گذشتند چه دلسوز
آن سینه زنان حرمش دسته به دسته
می گریم و می دانم از این کوچه ی بن بست
راهی است به سر منزلِ دل های شکسته
در روز جزا، جرأت برخاستنش نیست
پایی که بر آن زخم عبوری ننشسته
قسمت نشود روی مزارم بگذارند
سنگی که گل لاله بر آن نقش نبسته
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید