رفتن به محتوای اصلی

ما عشق را پشت در این خانه دیدیم / حسن بیاتانی

تاریخ انتشار:

ما عشق را پشت در این خانه دیدیم / حسن بیاتانی

دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت

دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛ منبر داشت می سوخت

جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت

آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت

یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت

آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت

سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت

باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت

برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت

دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت

شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت

::

ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت

 

 مرتبط: دیر آمدم دیر آمدم در داشت می سوخت - میثم مطیعی (متن و صوت)

پدیدآورنده
موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا