عدم عصمت ولی فقیه و قائل به مطلقه بودن ولایت فقیه

تعداد کلمات 600 / زمان تقریبی مطالعه : 2 دقیقه
عدم عصمت ولی فقیه و قائل به مطلقه بودن ولایت فقیه
ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزه اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند.

عدم عصمت ولی فقیه و قائل به مطلقه بودن ولایت فقیه

ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزه اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند. به عبارت دیگر این اصطلاح بیان می کند که، دامنه ولایت فقیه، محدود به عده خاصی مانند دیوانگان، سفیهان و ... و تصرفات او محدود به اموری مانند (قضاوت و فتوا) نیست، بلکه همه افراد و همه احکام را در بر می گیرد.

عدم عصمت ولی فقیه و قائل به مطلقه بودن ولایت فقیه

نصب ولی فقیه به چه صورتی است و با توجه به عدم عصمت ولی فقیه چگونه قائل به مطلقه بودن ولایت فقیه هستیم؟

نصب الهی ولی فقیه نصب عام است، یعنی هر فقیهی که عادل زمان‏شناس و دارای توان کافی در مدیریت کلان اجتماعی باشد از سوی خداوند منصوب است لیکن نقش‏ مجلس خبرگان کشف و تشخیص فردی است که این خصوصیات را دارد. همچنین اگر ولی ‏فقیه شرایط لازم را از دست داد از ولایت معزول است. یکی از وظایف مجلس خبرگان کنترل رهبری و بررسی این مسئله است که آیا رهبر موجود شرایط لازم را همچنان دارا است یا این که فاقد برخی از آنها شده است. بنابراین نصب و عزل ‏الهی به نحو ثبوتی است ولی نقش مجلس خبرگان اثباتی و کشفی است. به عبارت دیگر خبرگان که ترکیبی از فقهای عادل می‏ باشند به وکالت از مردم عملیات کارشناسی را انجام می‏دهند و ولی‏ امر را شناسایی می‏کنند. این از نظر اسلامی کاملا مقبول است زیرا رجوع به خبره در تعیین مصداق می‏باشد و مشمول آیه (فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون) است.

مقصود از (ولایت مطلقه فقیه) آن است که دایره اختیارات ولی‏ فقیه محدود به احکام ‏اولی و ثانوی و قوانین مدون ‏نیست. بلکه هرگاه مصالح عالیه و الزامی جامعه ‏اسلامی ایجاب کند که موقتا برنامه‏ ای برخلاف آنها انجام شود ولی فقیه می ‏تواند به آن کار اقدام نماید. به عنوان مثال در فقه اسلامی تخریب مسجد حرام می ‏باشد. اکنون اگر به تخریب مسجدی جهت خیابان‏ کشی حاجت افتاد چه باید کرد؟ یک رویکرد (نظریه مخالف ولایت‏ مطلقه) آن است که تا زمانی که تخریب مسجد به حد ضرورت نرسد یعنی چنان کارد به استخوان نرسیده که هیچ راه حل دیگری جز تخریب‏ آن نباشد نمی‏ توان آن را تخریب نمود.

رویکرد دیگر (دیدگاه ولایت ‏مطلقه) آن است که: شارع مقدس به ولی امر اجازه داده است که در صورت مصلحت هم دست به این کار بزند و لازم نیست آن قدر صبر کند که برای جامعه مشکلات‏ عدیده‏ ای پدید آید و مسئله را به حد ضرورت و حکم ثانوی برساند. حضرت امام پس از ذکر مثال فوق می ‏فرماید: اگر بخواهیم در این گونه امور دایره ولایت را به احکام ثانوی محصور کنیم هرگز نمی ‏توانیم تمدن داشته باشیم. و همواره جامعه ‏اسلامی گرفتار رکود درماندگی و عقب ‏افتادگی خواهد بود.

از اینجا روشن می ‏شود که ولایت‏ مطلقه مطلق به معنای عام نیست بلکه از جهاتی مقید است و قید آن (مصالح اهم اجتماعی) می ‏باشند و او فراتر از آنها ولایتی‏ ندارد.
ولایت مطلقه به معنایی که گفته شد نیازمند عصمت نیست، زیرا مقصود از ولایت در اینجا (ولایت اعتباری) است و ربطی به مقامات تکوینی ائمه اطهار علیهم السلام که متکی بر عصمت است ندارد. مسئله امکان خطا درست است ولی از آن گریزی نیست زیرا اگر اختیارات لازم از ولی ‏فقیه گرفته شود مصالح اجتماعی مسلیمن‏ بر زمین خواهد ماند. افزون بر آن ساز و کارهایی برای رساندن خطاها به حداقل ممکن در نظام اسلامی وجود دارد که نیازمند بحث تفصیلی است. لزوم اطاعت از ولی ‏فقیه در احکام حکومتی و اجتماعی است و این تا زمانی است که کفایت او پابرجاست و برخلاف حق و عدل و مصلحت جامعه حکم نمی ‏راند.

* برای آگاهی بیشتر ر.ک: ولایت فقیه آیت‏ الله جوادی آملی*

عدم عصمت ولی فقیه و قائل به مطلقه بودن ولایت فقیه

Share