فالون دافا معنويت بدن گرا / بخش دوم
مبانی بودیستی:
در این دین اعتقادی تا درباره ی خدا وجود ندارد ولی برخی از فرقه ها بعدها بودا را به مقام خداییی رسانده و مورد پرستش قرار دادند. اساس اندیشه ی بودا بر تحلیل سه ویژگی هستی انسان و جهان است كه مهمترین آن رنج (دوکه: Duhkha) است، زیرا اعتماد و دلبستگی به هر چیز محکوم به شکست است.
با این جهان بینی، اعتقاد به چهار حقیقت شریف شكل می گیرد:
1- در هر جای دنیا رنج وجود دارد.
2- رنج را می توان به زنجیره علت های دوازده گانه باز گرداند.
3- توقف رنج امکان پذیر و زنجیره علیت را می توان نابود ساخت (نیروانا)
4- راه های هشتگانه ی مشخص برای از بین بردن رنج وجود دارد.
زنجیر علی
آنچه تصور عادی از پدیده های جهان به ذهن می آورد، این است که اینها هستی های پایداری هستند که می توان آنها را به کار گرفت و از آنها استفاده کرد، لذت برد و با آنها هستی و حیات خود را به دوام و خوشی آراست. نظریه ی زنجیره ای علی بودا می خواهد این پندار را از میان بردارد. او می خواهد به ما بفهماند که امور فانی اگر چه چندی باقی باشند اما به زوال و نیستی انجامیده و در حقیقت نیستند. همه ی کوشش بودا برای اثبات همین نستی و پوچی صورت گرفته که در قالب نظریه زنجیر علی بیان می شود.
«رنج از تشنگی و تمایل به چیزهایی پیدا می شود که از دسترس ما بیرون است. این جهان کثرت ها جهان تغییر و شدن دائم است؛ از این جهان ناکامی پیدا می شود و از ناکامی هم رنج.»[26] بنابراین رنج ها از تعلقات و وابستگی ها پدید می آید و و انسان شكسته پیر و ناتوان می سازد. برای زندگی شاد و نیرومند و پاك باید وابستگی ها را كنار گذاشت و رنج را باور كرد.
نیروانا
حقیقت نیروانا در مهایانا بسیار فراگیرتر از فرقه ها ی دیگر بودایی است. نیروانا در لغت به معنای خاموشی است. مثل فرو نشستن شعله ی اتش پس از تمام شدن سوخت. وقتی انسان همه امیال و شهوات را از درون ریشه کن کند و دوریی را کنار بگذارد آن گاه دل پاکی آغازینش را که همانا دل و جان بوداست می یابد. و یکسره از نگرانی ها و غم ها و زاد و مرگ ها رها می شود. این مفهوم از نیروانا در برابر سنسارا یا تناسخ قرار دارد. مهایانا اما نیروانا را فراتر از این دانسته، مفهوم چنینی را به جان بودا مربوط می كنند. به طوری كه همه چیز را فراگرفته، نیروانا به معنای پیوند و شهود جان بودا نیز همه جایی قلمداد می شود. و دیگر در برابر سنسارا قرار نمی گیر؛ بلکه سنسارا نیز تهی است و در حقیقت پر از چنینی است. بنابراین در سنسارا نیز می توان به نیروانا پیوست و در عین حال از رنج ها رها شد.
این برداشت و تفسیر از نیروانا باعث شد که در مکتب مهایانا سالک (بواسف) در نهایت روشن شدگی (بودهی) به جایی می رسد که رسیدن به نیروانا و رهایی از رنج سنسارا نیز برای او اهمیت ندارد.
در یکی از سوره های مهایانا می خوانیم چون روشن شدگی به کمال رسد بوداسف از بند چیزها آزاد می گردد، اما بوداسف طالب رهایی از اشیا نیست. او نه از سنسارا بیزار است و نه نیروانا را دوست می دارد. چون روشن شدگی کامل بدرخشید نه بند است و نه رهایی. موجودات، به گوهر بودایند. پس سنسارا و نیروانا به خواب دوشینه می مانند. چون به خواب دوشینه می مانند نه تولدی هست و نه مرگی، نه آمدنی هست و نه شدنی.[27]
گویی در این ایات رازی نهفته اشکار می شود که این است: همه در حقیقت جان بودا هستیم و غیر از آن هیچ چیز نیست. و کسی که در جان بوداست چرا رهایی بخواهد؟ از چه زاد و مرگی و از چه رنجی می هراسد؟ همه اینها رویا و خواب است. من غیر از بودا نیستم چیزهای دیگر نیز نیز همه پر از چینی هستیم. «پس تنها کارمان یافتن خویش است» [28]
دیانا: سیر در عوالم درون
هشت راه رهایی از رنج که به عنوان راه میانه شناخت شده و در هینه یانا مورد تاکید است در مهایانا نیز نفی نمی شود، که عبارتند از: 1- دیدگاه درست، 2- قصد درست، 3- سخن درست، 4- اعمال درست، 5- امرا معاش درست، 6- کوشش درست، 7- توجه درست، 8- تمرکز دست. اما در فرقه های مهایانا به خصوص روی مورد آخر تاکید فراوان است.
دیانا به معنای مراقبه، تمرکز، تامل درونی، انتظار گشایش درون و ... در انگلیسی meditation گفته می شود. افزون بر عبادات و مناسک و سروه خوانی و سوره نویسی، دعا و نماز و زیارت معابد، کار مهم که در سلوک و رسیدن به نیروانا ضروری به شمار می رود، همین مراقبه است.
در حالت مراقبه معمولا بدن را در وضعیتی راحت و آرام قرار می دهند و تنفس را کنترل می کنند و ذکرهای مخصوص می گویند یا به تفکر درباره ی آموزه های آیینی می پردازند. مثلا در فرقه ی تن دایی از مهایانا، دایانای سه حقیقت تهیت، نپایندگی، راه میانه (هشت راه رهایی) و دایانای همدردی انجام می شود.
پیروان مهایانا با این اعتقاد از پیروان «هینه یانا» متمایز می شوند که نه تنها در رهایی خود می کوشند بلکه برای نجات دیگران نیز می کوشند چرا که براستی معتقدند چینینی همه جا را فرا گرفته و همه در نیروانا به خواب رفته. باید بیدار شوند. آنها چون معتقداند كه در سنسارا نیز می توان به نیروانا رسید دیگر در گیر گذر از این زندگی نبوده می كوشند تا در دنیا به اوج رهایی برسند و دست دیگران را هم بگیرند. لی هینگ جی بر اساس این نگرش خود را مسئول نجات بشریت معرفی می كند.[29]
بودیسم در فالون دافا
لی هنگجی تناسخ و حقانیت رنج را از بودیسم گرفته است و تأكید می كند كه برای افزایش گونگ و تزكیه روان باید رنج را تحمل كرد و در نهایت از این را می توان از چرخة تناسخ راهی یافت. گذشته از بی اعتقادی به خدا و خدا انگاری بودا را نیز پذیرفته است. در بودیسم براستی هیچ غایت متعالی که به آن بپیوندند و به عنوان هستی بخش و مدیر عالم باشد نمی شناسد. البته در فرقه مهایانا بودا به جای خدای ادیان توحیدی می نشیند. اما در اینجا نیز نیروانا یعنی بی تعینی و بی نام و نشانی رنگ اصلی بوداست. به همین دلیل هیچ اندیشه ی او را نمی شناسد حتی نمی تواند برای شناخت او رفع مانع بکند. زیرا او فقط بی تعینی است. نه اوصاف کمالی دارد و نه جلوه ی جمالی که قلب را به سوی او جذب کند. و این مشکل دست کم در آغاز سلوک کار را دشوار می کند. این مسئله آنجا به وضوح معلوم می شود كه امور دیگری غیر از معرفت جایگزین هدف سیر و سلوك معنوی می شوند. چیزهای ناپایداری مثل جوانی!
اعمال بوداییان به ویژه تکیه بر اخلاق و ترک هوسها تمایلات زیبا و نجات بخش است. و منع از افراط در زهد و ریاضت مانند هندوها، بسیار شایسته و به جاست كه فالون دافا نیز از آن بهره برده است؛ اما در اینجا اعمال خود مانع سیر اند، نه مرکب مسیر. و سلوك درست هنگامی است كه به عملی نیاز نباشد و شخص بدون رفتار و اعمال خاصی حقیقت را در خویش بیابد. بنابراین در فالون دافا این نقص تشخیص داده شده و با تأكید بر تزكیه ذهن – جسم كوشش می شود مجال مستقلی برای اعمال و رفتار به عنوان تكنیك های تزكیه جسم باز شود.
همچنین برای تمرکز و مراقبه توصیه های خوبی نمی شود. بی تردید اگر برای غایت سلوک کمالات و اوصاف حسنه ای وجود داشته باشد که بتوان در آنها تامل کرد چه بسا که زودتر جدایی و رهایی از تعلقات به دست آید. برخی از اذکار دیانا به ویژه در فرقه ی ذن بودیسم عبارات بی معنی و مبهمی است که به منظور شکستن تصورات عادی از جهان به کار می آیند. این خلاء فكری در فالون دافا همچنان باقی بوده و چاره ای برای آن اندیشیده نشده است. فالون دافا برای حل این مسئله به طور ناقص و محدودی اقدام كرده و سه ویژگی راستی، دوستی و بردباری را به عنوان سرشت جهان و نیروی كیهانی معرفی كرده و تزكیه كنندگان را دعوت می كند تا خود را با آن سه صفت هماهنگ سازند.
جِن، شَن، رِن......................................
این سه شعار اصلی فالون دافاست كه سرشت جهان را تشكیل می دهد و تزكیه كننده برای این كه در نیروی كیهانی جذب شود و به ماوراء مرگ و تولد راه یابد باید این سه را در خود تحقق بخشد. صداقت، شفقت و صبر سرشت جهان است. جوهرة بودا بودن و بینادین ترین سرشت جهان جن شن و رن است. ذرات هوا، سنگ، چوب، خاك، آهن، بدن انسان این سرشت حقیقت، نیك خواهی و بردباری را دارد.[30] او در حقیقت با رویكردی ماهایانه یی اعلام می كند كه بودا تمام جهان را پر كرده و باید به او پیوست و در وجود او جذب شد و این سه خصلت بنیادی ترین خصال بوداست.
لی هنگجی معتقد است كه مكتب تائو روی حقیقت و صداقت و درستی (جن) تأكید بیشتر دارد و مكتب بودا روی نیك خواهی و دوستی و شفقت (شن). «اما فالون دافا بر پایة والاترین استاندارد جهان حقیقت، نیك خواهی و بردباری است. ما به طور همزمان همه را با هم تزكیه می كنیم، بنابراین آنچه كه تزكیه می كنیم عظیم است.»[31]
او فالون دافا بر خوردار از امتیازات تائوئیسم و بودیسم و درنهایت چیزی بیشتر می داند. و روی بردباری و تحمل رنج تأكید ویژه ای دارد. تائوئیسم در جستجوی درك حقیقت و حقیقی بودن و حقیقی زیستن هماهنگ با سرشت نیروی جهانی بود. و بودیسم در سدد نیكی و شفقت به دیگران و گذشتن از نفس و تعلقات پوچ آن از طریق عشق ورزی به دیگران است. اما فالون دافا با حفظ این دو آموزة ارزشمند تحمل رنج ها و سختی های زندگی را بسیار اساسی و نجات بخش در زندگی بشر می داند.
رنج های زندگی نتیجة خطاها و تعلقات و ناپاكی های زندگی گذشته است و تا از آنها پاك نشویم نجات نخواهیم یافت. این پاكی در گرو تحمل رنج و تن دادن به زندگی بردبارانه ای است كه به منظور تزكیه انجام می شود.
بازگشت به اصل................................................
لی هنگجی جهان را بسیار فراتر از این دنیایی كه اكنون در آن به سر می بریم می داند. بلكه این دنیا وقت اضافه ای است كه روشن بینان به مردم بد كار داده اند تا با رنج كشیدن به جایگاه اولیه خود باز گردند. واقعیت این است كه مادة از جهان حقیقت، شفقت و بردباری تشكیل یافته و تمام انسان ها در فضای جهان از این سه اصل ساخته شده اند. اما هنگامی كه در روابط اجتماعی با دیگران قرار می گیرند بر خلاف این سرشت عمل كرده و سقوط می كنند. در مرحلة سقوط یافته نیز عده ای هستند و زندگی اجتماعی دیگری شكل می گیرد و باز هم بر خلاف سرشت جهان عمل می شود و سقوطی دوباره رخ می دهد تا اینكه تمام سطوح جهان طی می شود.[32] این جاست كه روشن بینان شفقت می ورزند. «در این سطح این افراد می بایستی ازبین رفته یا نابود می شدند. اما روشن بین های بزرگ از روی نیك خواهی والای شان تعمداً این بعد دنیای بشری را خلق كردند. در این بعد به آن ها یك بدن فیزیكی اضافی و یك جفت چشم اضافی كه فقط به دیدن چیزهای موجود در این بعد مادی ما محدود است می دهند، به این معنی كه آن ها در این سرزمینِ توهم می افتند. ...از آن جا كه در این توهم قرار دارند، در میان بزرگ ترین زجر هستند. به آنها این بدن را می دهند كه با آن زجر بكشند. وقتی شخصی بخواهد ازاین بعد، به بالا برگردد، بخواهد برطبق مدرسة تائو به خود واقعی اولیه اش برگردد، باید قلبش را برای تزكیه كردن بگذارد كه بدین معنی است كه سرشت بودایی او ظاهر شده است.»[33]
در این سطح از جهان كه انسان پدید می آید بیماری و سرما و گرما و گرسنگی و تشنگی و مرگ و انواع رنج ها وجود دارد پس كسی كه از این فرصت استفاده كند و خود را به سطوح بالا بكشد از زاد و مرگ های پی درپی نجات پیدا می كند و در غیر این صورت بارها و بارها متولد خواهد شد و رنج خواهد كشید. در فرایند تزكیه این بدن به سوی سطوح بالاتر می رود و به بدن بودا تبدیل می شود. و از هر گونه بیماری و رنج و پیری رهایی می یابد.
كارما و تقوا...............................................
كارما همان نتیجة خطاها و وابستگی هاست كه رنج و بیماری را ایجاد می كند. لی هنگجی تحلیلی كاملاً مادی از این موضوع ارائه داده و می گوید: «یك نوع ماده سیاه وجود دارد كه این جا ما آن را كارما می نامیم... مادة سیاه را مردم به وسیلة انجام كارهای بد و انجام كارهایی كه خوب نیست یا آزار رساندن به دیگران به دست می آورند.»[34] این ماده سیاه ضد نیروست و بدن را ضعیف می كند پس موجب رنج و درد و بیماری می شود. و این مجازات بدی هاست هركه این را تصفیه كند، از بدی ها پاك می شود. در حقیقت تحمل رنج و بردباری در كنار شفقت و مهربانی و حقیقت جویی و راستی مادة سیاه را به ماده ای سفید كه تقوا نام دارد تبدیل می كند.
در فالون دافا تقوا نیز ماهیتی مادی دارد. ماده ای سفید كه تزكیه كنندگان سطوح بالا و روشن بینان می توانند آن را ببینند. «تقوا نوعی مادة سفید رنگ است و در واقع چیزی معنوی یا چیزی فقط عقیدتی، مثل آنچه افراد فكر می كردند نیست.... تقوا تمام دور بدن فرد قرار دارد و یك میدان را شكل می دهد. ...ماده ای كه تقوا نامیده می شود چیزی است كه از طریق تحمل سختی ها، گذر از اوقات سخت یا به وسیلة انجام كارهای خوب برای مردم به دست می آوریم.»[35]
هر كس كه در این دنیا متولد می شود حتماً یك میدان كارمایی دارد، اگر نداشت از چرخة تناسخ و زاد و مرگ خارج می شد. اما با این حال همه از كارمای یكسان برخوردار نیستند بعضی ها كیفیت مادرزادی بهتری دارند و با دارا بودن تقوای بیشتر از مادة سیاه كمتری رنج می برند. اما خود همین مادة سیاه هم در حقیقت سرمایه ای است و برای رشد ما قرار داده شده. زیرا كارما بیماری و محرومیت و رنج ایجاد می كند. اگر این «عقوبت كارمایی» نبود و بشر در سلامت و آسایش زندگی می كرد دیگر انگیزه ای برای تزكیه و رشد پیدا نمی كرد در آن صورت شبیه موجودات آسمانی بود در حالی كه به كارهای بد خود هم ادامه می داد.[36] پس میدان كارمایی و رنج و ضعف حاصل از آن ما را به ضرورت تلاش برای رهایی و نیاز به تزكیه متوجه می كند. به علاوه خود این ماده می تواند با تحمل و بردباری به تقوا تبدیل شود. «مادة سفید و مادة سیاه شخص می توانند به یكدیگر تبدیل شوند. چگونه تبدیل می شوند؟ انجام كارهای خوب مادة سفید را به وجود می آورد. وقتی سختی ها را تحمل كرده، زجر كشیده یا كارهای خوب انجام دهید مادة سفید به دست می آورید و وقتی كارهای بد انجام دهید یا كارهایی كه خوب نیستند انجام دهید مادة سیاه به وجود خواهید آورد و آن كارماست. بنابراین یك فرایند تبدیل وجود دارد.»[37]
فالون دافا روشی است برای از بین بردن كارما یا كرمه و افزایش تقوا. این مسیر تزكیه است و باید با دقت طی شود ما برای تزكیه به تقوای زیادی نیاز داریم و این نیاز محدودیتی ندارد. هرچه بیشتر مادة سفید داشته باشیم، رشد بیشتری خواهیم داشت. و البته ذره ای كارما جریان تزكیه را با مشكل مواجه می كند. تقوا می تواند ما را رویین تن و كند و در برابر هر آسیبی نگهدارد. ولی برای این كار باید دو برنامه را اجرا كرد یكی تزكیه شین شینگ و دیگری تمرینات فالون دافا.
تزكیه شین شینگ...........................................
شین شینگ سرشت قلب و ذهن و خصوصیات اخلاقی است.[38] تزكیة شین شینگ در هماهنگی با سرشت جهان یعنی شن، رن و جن اتفاق می افتد. كسی كه بتواند راستی، مهربانی و بردباری بورزد در حال تزكیه شین شینگ است و می تواند با ادامة این راه با جهان و نیروی طبیعت یكی شود و در سرشت جهان كه همین سه خصلت است جذب گردد. «برای رشد خود باید سرشت جهان را به عنوان راهنما برگزینیم... اگر می خواهید به خود واقعی اولیه تان برگردید، اگر می خواهید به وسیلة تزكیه سطح تان را بالا ببرید، مجبورید با این استاندار زندگی كنید.»[39]
تزكیه شین شینگ به این خلاصه نمی شود كه با راستی و مهربانی و بردباری تقوا كسب كنید بلكه این فرایند تزكیه ادامه می یابد و ماده سفید را هم به چیز دیگری كه انرژی تزكیه است تبدیل می كند. انرژی تزكیه گونگ نام دارد و از انرژی معمولی حیات كه چی نامیده می شود برتر بوده امكان ارتقا و افزایش فوق العاده ای را داراست. پس روند تزكیه دو مرحله دارد نخست به دست آوردن مادة سفید و سپس تبدیل آن به گونگ كه این دو با عمل به سه اصل رن، شن و جن صورت می گیرد. «كلید رشد گونگ شما این است: شما شین شینگ خود را تزكیه می كنید و جذب سرشت جهان می شوید، سپس سرشت جهان شما را دیگر محدود نمی كند، شین شینگ شما رشد می كند و عناصر تقوا به گونگ تبدیل می شود.»[40]
تزكیه كاملاً ارادی و اختیاری است و كسی نمی تواند كاری برای دیگری انجام دهد مگر اینكه خودش بخواهد. تغییر ذهنیت و رفتا و هماهنگ سازی آن با سرشت جهان آزمونی است كه برای نجات از این زندگی رنج بار طراحی شده و «چگونگی پیشرفت تزكیة شما تماماً به ذهن تان بستگی دارد... به توانایی بردباری و توانایی تحمل سختی ها. اگر ماده سفید خودتان مصرف شود می توانید ماده سیاه خود را از طریق تحمل سختی ها به مادة سفید تبدیل كنید. اگر هنوز هم كافی نباشد می توانید گونگ خود را از طریق تحمل گناهان اعضای خانواده یا دوستان خو تان كه تزكیه نمی كنند افزایش دهید.»[41]
لی هنگجی این قسمت آخر را توضیح نمی دهد ولی شاید منظورش این است كه وقتی خطاها، جنگ ها، دغدغه ها، وابستگی ها و ناآرامی آنها را می بینید و رنج می كشید، این خود موجب افزایش تقوا و به دنبال آن گونگ شماست و می تواند به پیشرفت تزكیة شما كمك كند. به هر حال برای نجات بشر از دور تناسخ به انرژی گونگ نیازمندیم و تنها با این نیرو است كه می توانیم به اصل خود بازگردیم.
چی گونگ و توانایی های فوق طبیعی....................................................
فالون دافا مثل بسیاری از روش های شرقی در پی پاكی روان و رهایی از چرخة تناسخ است. در این بین از نوع روش هایی است كه به نام چی گونگ شناخته می شوند و می كوشند تا با تمرین ها و حركاتی بدنی نیروی خود را افزایش دهند. و به این وسیله راه رهایی و نجات را طی كنند. فالون دافا روشی است برای افزایش گونگ تا جایی كه انسان را به نجات و رهایی كامل برساند. اما در كنار این افزایش گونگ كه قرار است به نجات شخص بینجامد اتفاقات خارق العاده و فوق طبیعی هم روی می دهد. نظیر این كه تزكیه كننده در مراحلی از رشد گونگ می تواند بیماران را شفا دهد یا كارهای غیر عادی انجام دهد. این موضوع بازار روش های مختلف چی گونگ را گرم كرده و فالون دافا نیز مدعی دست یابی به این نیروها و توانایی های فوق طبیعی است.
اما توصیة اساسی لی هنگجی این است كه مبادا این توانایی ها هدف شوند و اهمیت پیدا كنند. شفا یافتن یا شفا دادن و یا باز شدن چشم سوم، هیچ كدام نباید راه زن تزكیه كننده شود. و شخص باید برای رسیدن به سطوح بالای تزكیه و بازگشت به خویشتن اولیه همواره آماده باشد و نیروی خود را ذخیره كند. در صورتی كه ذهن خود را از شفا یافتن و دغدغة بیماری پاك نكنی نمی توانی به تزكیه دست یابی. وقتی تزكیه را به درستی انجام دهی و گونگ ات افزایش یابد اثری از بیماری نخواهد ماند. «اگر نتوانید وابستگی یا نگرانی در مورد بیماری را كنار بگذارید، نمی توانیم هیچ كاری انجام دهیم.»[42]
همچنین كسانی كه می توانند بیماران را شفا دهند یا كارهای خارق العاده انجام دهند، نباید به این كارها دست بزنند زیرا این كارها یا برای خود نمایی است یا برای پول یا برای شهرت كه همة این ها برخلاف تزكیه است.[43] اگر هم برای خود بیمار می خواهید او را شفا دهید بدانید كه این كار به زیان اوست. چون او با رنج بیماری و بردباری می تواند خود را تزكیه كند و به گونگ زیادی دست یابد در این صورت هم بیماری اش شفا یافته و هم چیزهای ارزشمندتری بدست آورده است. ولی اگر دیگری او را شفا دهد در حقیقت كار او را دشوار و راهش را طولانی كرده است. چون رنج بیماری نتیجة نادرستی هایی است كه در این زندگی یا زندگی گذشته اش داشته و اگر به اندازه لازم رنج نكشد و خود را نجات ندهد، دوباره بیماری و رنج به سراغش خواهد آمد. بنابراین فرصت تزكیة او به تأخیر می افتد و اگر در این زندگی هم فرصت بیماری و بردباری را نیابد ناچار است كه پس از مرگ دوباره به این جهان بیاید و رنج بكشد. پس شفا دادن تو در واقع به رنج بیشتر او و ماندگاریش در دور تناسخ كمك كرده است. و این زیان رسانی به دیگران بر خلاف تزكیه است و موجب از دست دادن گونگ و ایجاد و افزایش كارما می شود. پس تزكیه كنندگان این روش اجازة ابراز توانایی های خارق العاده و شفای بیماران را ندارند. مگر كسانی كه تزكیه خود را انجام داده اند و تنها به یك كمك و حركت نهایی نیازمند هستند. كه این را روشن بینان می بینند و اجازه دارند در این مواقع از توانایی ماورائی خود استفاده كنند.
بدن بودا...........................................
با تداوم تزكیة به تدریج جسم از این سطح مادی كه در آن قرار دارد فراتر می رود و بدن های دیگری ایجاد می شود كه با این بدن معمولی خیلی متفاوت است. در سطوح بالا مادة پیكر به انرژی تبدیل می شود و از هر گونه آسیب و ضعف پاك می گردد و سرانجام از تناسخ نجات پیدا می كند.
گونگی كه بر اثر تزكیه ایجاد و جذب می شود در سلول های بدن ذخیره می گردد. گونگ به صورت ماده ای با انرژی بالا تمام سلول را پر می كند و در آن متركم می شود و به شكل سلول های شما در می آید در این حالت بدن دیگر آن بدن فیزیكی اولیه نیست بلكه جوهر آن عوض شده است. این فرایند را «پالایش بدن» می نامیم[44].
«هر چه سطح یك فرد بالاتر رود، انرژی او متراكم تر، ذرات آن ظریف تر و قدرت آن بیشتر می شود تحت چنان شرایطی، انرژی در هر یك از سلول های بدن ذخیره می شود و نه تنها در هر یك از سلول های بدن در این بعد مادی ما، بلكه در تمام بدن ها در بعدهای دیگر ذخیره می شود... آن مادة با انرژی بالا وجودی با هوش بوده و قدرت دارد... همین كه سلول ها مهار شوند، هیچ سوخت وسازی وجود نداشته و در مرحله ای به طور كامل جایگزین سلول های گوشتی انسان می شود.»[45]
با این تبدیل و تحول نه تنها در هر یك از سلول های بدن در این بعد مادی ما، بلكه در تمام بدن ها در بعدهای دیگر ذخیره می شود.[46] بدن های دیگری كه پس از مردن و از هم پاشیدن این كالبد، آنها همچنان باقی هستند. و البته هم اكنون نیز منشأ اثر اند. بدین سان شما به سطوحی كه از آن سقوط كرده اید باز می گردید و از برخورداری های آن بهره مند می شوید. بدن های نیروسرشتی كه رنج و بیماری را از شما دور می سازد. سلول هایی از انرژی و كالبدی از مادة غنی شده و با نیروی فوق العاده. این هدف فالون دافاست و راهی است كه برای نجات بشر از تناسخ نشان می دهد از بین بردن كارما و كسب تقوا و تبدیل آن به گونگ و جذب گونگ در بدن و صعود به سوی بدن بودا بدور از رنج و بیماری و تولد دوباره در این دنیا.
لی هنگجی می كوشد تا سخنان خود را با یافته های فیزیك مدرن مبنی بر اینكه انرژی حالتی از ماده و صورت دیگر آن است توجیه كند. و بر این اساس كه هنوز دانش بشری خیلی از چیز ها را در بارة ماده و ذهن انسان نمی داند نظریات خود را مطرح می سازد. «فیزیك عصر حاضر ما عناصر ماده را از مولكول ها، اتم ها، الكترون ها، پروتون ها و كوارك ها تا نوترینوها مطالعه می كند، اما عناصر پایین تر از آن ها به چه اندازه ای هستند؟ یك میكروسكوپ نم تواند این مسئله را در آن حد شناسایی كند، پس عناصر بسیار میكروسكوپی بسیار كوچك تر چه خواهند بود؟ ...وقتی شخصی این بدن گوشتی را دارا نیست، چشم های او اشیاء را با بینایی بزرگ شده خواهد دید و سطح میكروسكوپی بزرگ تری را خواهد دید.»[47]
لی هنگجی می گوید: «شاگردان فالون دافای ما بعد از مدتی عمل تزكیه، تغییر زیادی در صورت ظاهری شان خواهند یافت، پوست آنها نرم و سرخ و سفید خواهد شد و با سلامتی خواهد درخشید. برای مسن ترها چروك صورت كمتر شده و حتی بسیار كمتر خواهد شد، ...به علاوه خانم های مسن تر عادت ماهانه شان را باز خواهند یافت.»[48]
مدار آسمانی مائویو....................................................
در مكتب تائوئیسم از مدار آسمانی كوچك و بزرگ سخن به میان آمده. مدار آسمانی كوچك برای شفا دادن و حفظ سلامتی است.[49] اما مدار آسمانی بزرگ برای تزكیة گونگ است در تائوئیسم كوشش می شود كه كانال های انرژی به تدریج بازشود.[50] اما در فالون دافا تز بنیادین گشایش هم زمان تمام كانال های انرژی است. كه با تزكیة همزمان ذهن و جسم اتفاق می افتد.
«اگر مدار آسمانی بزرگ درطول تزكیه كاملاً باز شود، یك نیروی فوق طبیعی برای تمرین كنندگان به همراه خواهد آورد. ...چرخش مدار آسمانی بزرگ یك جریان انرژی را شكل خواهد داد كه به تدریج متراكم تر خواهد شد، به سوی سطوح بالاتر تغییر شكل می دهد و به صورت یك كمربند انرژی با تركم بالا خواهد شد. این كمربند انرژی یك حركت چرخشی خواهد داشت.»[51] این حركت در حقیقت تمام كانال های انرژی را گشوده و با هم متداخل می كند و تمام بدن سرشار از انرژی می شود چنانكه انرژی قلب به روده ها و انرژی كبد
به طرف معده می رود.[52] در این حالت كانال های انرژی رنگ می بازد و از بین می رود. در این شرایط وحدت انرژی و یكپارچگی نیرو در بدن روی داده و سلول های گوشتی كاملاً با انرژی جایگزین می شوند.
اگر این كمربند انرژی در خارج بدن شخص آزاد شود، توانایی حركت دادن از راه دور پدید می آید[53] همچنین ممكن است به پرواز در آمده از زمین بلند شوید. لی هنگجی می گوید در بسیاری از سخنرانی هایم تمرین كنندگانی هستند كه می گویند چنین حالتی را تجربه كرده اند.[54] و این حالتی است كه بدن در سطوح بالاتر هنگامی كه هنوز به این دنیا سقوط نكرده بود، داشته است. «در بعدهای دیگر مردم بدن هایی بدین شكل ندارند. می توانند در هوا پرواز كنند و بزرگ تر یا كوچك تر شوند.»[55] گشایش یك بارة كانال های انرژی برای كسانی اتفاق می افتد كه هم زمان تزكیة ذهن و جسم را انجام می دهند.
تزكیه ذهن و جسم................................................
لی هنگجی تأكید می كند كه تزكیه ذهن و جسم باید با هم انجام شود و هر كدام به تنهایی می تواند دردسر ساز و بلكه خطرناك باشد. بودیسم فقط به تزكیة ذهن می پردازد و تائوئیسم جسم را تزكیه می كند، اما فالون دافا هردو را مورد تأكید قرار می دهد.[56] تزكیة جسم به تنهایی انسان را نیرومند ولی شیطانی و اسیر خوی حیوانی می كند.[57] و تزكیة ذهن بدون تزكیة جسم موجب طول عمر ولی پیری شدید می شود.[58]
تزكیة ذهن همان تزكیة شین شینگ است كه انسان را با سرشت جهان هماهنگ كرده تقوا كسب می كند. و تزكیة جسم از طریق تمریناتی است كه لی هنگجی ابداع كرده و آموزش می دهد. با تلفق این دو روش می توان در سطح بالایی تزكیة كرد به طوری كه بدن و ذهن همزمان پاك شده و انرژی زیادی را برای شكل گیری مدار آسمانی مائویو و رسیدن به بدن بودا فراهم می كند. با جمع میان تزكیة ذهن و جسم در فالون دافا امكان باز شدن سریع و هم زمان تمام كانال های انرژی بدن فراهم می شود. و ضعف و بیماری و پیری از جسم می گریزد و تسلسل مرگ و تولد گسسته می شود.
توجیه برنامة تزكیة دوگانة ذهن و جسم این است كه ذهن در حقیقت پدیداری مادی در بدن انسان است مثل شكل بدن. ذهن هم فعل و انفعالات شیمیایی و امواج و ارتعاشات فیزیكی بخشی از بدن است. و این دو یكی هستند. «در حقیقت ماده و ذهن هر دو یك چیز هستند. در رشتة علم بدن انسان دانشمندان امروزی معتقدند فكری كه مغز انسان تولید می كند ماده است. بنابراین آنها به صورت مادی وجود دارند.»[59] با توجه به این موضوع تزكیة كامل و فراگیر كه همة ظرفیت های موجود را بكار گیرد باید به هر دو بخش ذهن و جسم بپردازد، تا گشایش یك بارة تمام كانال های انرژی كه تز اصلی لی هنگجی است، اتفاق بیفتد.
او تأكید می كند كه این دو روش تزكیه باید به درستی انجام شود و دربارة هر كدام طرح و نظر ویژه ای دارد. به عقیدة لی هنگجی هم روش های رایج تزكیة ذهن نادرست است و هم روش های تزكیة جسم و این دو در فالون دافا كه برنامة كامل و جامع تزكیة ذهن و جسم است[60] به طور متفاوتی تعریف شده و انجام می گیرد.
تزكیة ذهن در فالون دافا.................................................................
همة مردم یك روح اصلی و خود آگاه دارند و یك روح كمكی كه در حالت نیمه هوشیار فعال می شود. خود اصلی ما همان ذهن خود آگاه و هوشیار است كه باید تزكیة شود. روش ها و تمرین های دیگر كه به خلسه رفتن را لازمة تمرین می دانند، در حقیقت روح كمكی را تزكیه می كنند. مدیتیش های طولانی و حتی آنها كه سالها ریاضت می كشند، روح اصلی را تزكیه نمی كنند.[61] اما روش فالون دافا با تأكید بر همین زندگی عادی و قرار گرفتن در آن و تحمل انواع رنج ها خود آگاه اصلی و روح اصلی تمرین كنندگان را تزكیه می كند.
كسانی كه روح كمكی را تزكیه می كنند اگر چه به نیروهای فوق طبیعی دست یابند در واقع روح كمكی شان رشد كرده است و خودشان به جایی نرسیده، از چرخة مرگ و تولد رها نشده اند و دوباره به این دنیا بازخواهند گشت. راه حقیقی نجات روش فالون دافاست، كه به سانسارا (تناسخ) و تولدهای مجدد پایان می دهد. و با تزكیة ذهن هوشیار و روح اصلی فرد تقوا و گونگ لازم برای تحول بدن و گشایش مسیرهای انرژی را فراهم می آورد. لی هنگجی پس از توضیح این موضوع می گوید: «من رازی ابدی را فاش كرده ام، راز اسرارها، كه مطلقاً نمی توانست گفته شود. ماجرای درون تمام روش های مختلف تزكیه در سراسر تاریخ را بر ملا كرده ام.»[62]
تزكیه باید كاملاً هوشیار و در متن زندگی تحقق یابد. در حالت خلسه، انزوا، خواب یا بی هوشی كه تزكیة حقیقی اتفاق نمی افتد. باید در كش و قوس روابط اجتماعی، منازعات و برخوردها شین شینگ خود را تزكیه كنید و تقوا بدست آورید تا گونگ تان حقیقتاً افزایش پیدا كند. «مدرسة ما بدین صورت تزكیه می كند، شما را قادر می كند كه خودتان به طور واقعی گونگ را به دست آورید. آن از زمان پیدایش زمین و آسمان اولین بار است. می توانید تاریخ را بررسی كنید.... اما در عین حال بسیار هم سخت است. در میان جامعة پیچیدة مردم عادی و اصطكاك شین شینگ بین افراد آن، باید بتوانید به بالا و فراتر از آن صعود كنید، این سخت ترین چیز است.»[63] تزكیة حقیقی لازم است كه در دل روابط اجتماعی بود و كاملاً عادی زندگی كرد. نه اینكه به گوشه ای خزید یا در حالت نیمه هوشیار خود را به آرامش رساند. زیرا «تمام روند تزكی، روند دائمی رها كردن وابستگی های بشری است.»[64] و این در متن زندگی به دست می آید. با مردم زیستن و مثل آنها نبودن، نیاز های معمولی و بشری را برآوردن بدون اینكه در بند آنها باشی. این تزكیة واقعی شین شینگ و مربوط به روح اصلی شماست.
تزكیة جسم در فالون دافا......................................................
تزكیة جسم ادامة تزكیة ذهن است. با تزكیة ذهن یا شین شینگ كارما از بین می رود و تقوا به دست می آید اما در ادامه تزكیة جسم هم لازم است. و تبدیل تقوا به گونگ اساسی ترین مرحله است، تزكیة جسم به تزكیة ذهن افزوده می شود. در اینجا نقش استاد در فالون دافا حیاتی است در حقیقت بدون كمك او تقوا به گونگ تبدیل نشده و هیچ گونگی به دست نمی آید. «عمل تزكیه به خود شخص بستگی دارد در حالی كه گونگ به استاد شخص مربوط است.»[65]
كسب گونگ و عملیات تزكیة جسم از طریق فالونی كه لی هنگجی در بدن فالون دافا كاران قرار می دهد صورت می گیرد. فالون یك شیء نامرئی برای افراد عادی است كه شكلی دایره ای دارد و در بدن كسانی كه تمرینات فالون دافا را انجام می دهند قرار داده شده، می چرخد و انرژی جهانی را جذب می كند تا تمام كانال های انرژی یك باره باز شوند. عمل تزكیة جسم و حتی انجام تمرینات فالون دافا بدون قرار گرفتن فالون بیهوده است[66]
در سایر روش های چی گونگ معمولاً خوشه ای انرژی ذخیره شده از بُعد های دیگر كه دَن نامیده می شود، مورد تزكیه قرار می گیرد. اما به نظر لی هنگجی این روند كسب گونگ بسیار ضعیف است و با وجود فالون می توان به گشودگی همزمان كانال های انرژی دست یافت. او می گوید: «در طول كلاس هایم شخصاً فالون را برای شاگردان كار می گذارم. در حالی كه فالون دافا را آموزش می دهیم، فالون را در بدن همه پی درپی نصب می كنیم. بعضی از افراد می توانند آن را احساس كنند در حالی كه دیگران نمی توانند؛ اما اكثریت مردم می توانند آن را احساس كنند. این بدین خاطر است كه مردم شرایط فیزیكی گوناگونی دارند. ما فالون را به جای دَن تزكیه می كنیم. فالون مینیاتوری از جهان است كه تمام قابلیت های جهان را داراست و به طور خودكار می تواند عمل كند و بچرخد. تا ابد در قسمت زیرین شكم شما دوران خواهد داشت. همین كه فالون در بدن شما جای گرفت، سالیان سال بدون توقف تا ابد به این شكل خواهد چرخید. وقتی به طرف موافق عقربه های ساعت می چرخد، می تواند به طور خودكار انرژی كیهان را جذب كند. علاوه بر این، می تواند توسط خودش انرژی را تبدیل كند و برای تبدیل هر قسمت از بدن شما انرژی لازم را در اختیار قرار می دهد. همچنین وقتی برعكس عقربه های ساعت می چرخد انرژی را به خارج می فرستد و عناصر نامطلوب را به خارج از شما می راند.»[67]
قرار دادن فالون در بدن تزكیه كنندگان توسط بدن لی هنگجی كه به بعدهای دیگر تعلق دارد و بدن تقواست انجام می شود. و بعد از نصب فالون نیز از آن نگهداری كرده در صورت لزوم دوباره نصب می كند. آن بدن را فاشن نامیده و می گوید: «شخص نمی تواند بدون حفاظت فاشن من در تزكیه حقیقی موفق شود.»[68] او در راستای اینكه مسئولیت خود را جهانی می داند، اذعان می كند: «افرادی كه خودشان شخصاً توسط خواندن كتاب ها روش را یاد می گیرند نیز فاشن مرا خواهند داشت.»[69]
به این ترتیب با ابداع فالون و قرار دادن آن در بدن تزكیه كنندگان راه تازه ای به سوی آسمان ها باز شده و فالون دافا به صورت یك روش بی نظیر برای نجات بشر و سرآمد تمام تعالیم معنوی تاریخ بشریت در روزگاری كه شقاوت پلیدی به اوج خود رسیده، ظهور كرده است. زیرا «وقتی كه چیزی به نهایت خود می رسد برعكس می شود.»[70] بنابراین با پیدایش فالون دافا در دوران بدترین شقاوت بشر برترین راه سعادت ظهور كرده است! و لی هنگجی خود را منجی بشریت در این دوران دانسته و صریحاً اعلام می كند كه «ما مسئول نجات مردم هستیم.»[71]
ارزیابی...........................................
ویژگی های مثبت قابل توجهی در فالون دافا به چشم می خورد كه ستودنی است. تأكید بر فضایل اخلاقی راستی، مهربانی و بردباری در روزگاری كه اخلاق و انسانیت رنگ باخته بسیار ارزشمند است. و بدون شك مردم نیازمند به مرام ها و مربیانی هستند كه این فضایل را آموزش دهد و موعظه كند تا در روح و رفتار مردمان آثار زیبای اخلاق نمودار گردد.
همچنین نفی ریاضت های سخت و دشواری كه عرفان را به عدة خاصی از افراد بشر اختصاص می دهد درست و به جاست. در حقیقت معنویت باید طوری ارائه شود كه همة مردم در هر جا بتوانند به آن بپردازند و در متن زندگی عادی و روزمره و در همه حال معنوی باشند. تأكید اسلام بر نفی رهبانیت و اصرار بر حضور در جمع مردم و هم دلی و دستگیری از آنها مؤیدی برای این ویژگی مثبت در آموزش های فالون دافاست.
بنابراین از جهت تزكیه ذهنی یا اخلاقی كه تزكیة شین شینگ نامیده شده، روش فالون دافا آموزش های ارزشمند و لازمی را برای انسان امروزی ارائه می دهد. از جهت تزكیة جسمانی هم تا آنجا كه به حركات بدنی ورزش و نرمش مربوط می شود بسیار مفید و برای انسان امروز كه با محدودیت های تمدن تكنولوژیك فرصت كمتری برای حركت دارد، جذاب و لازم است. و براستی در ارتقاء سلامت و كاهش بیماری و ضعف جسمانی مؤثر و مفید است. اما در ابعاد نظری ابهامات و اشكالاتی وجود دارد كه مواردی از آنها را بیان می كنیم.
یكم، در تزكیة ذهن كه با سه فضیلت اخلاقی راستی، نیك خواهی و بردباری انجام می شود، به نظر نمی رسد كه این ها مربوط به ذهن باشند. ذهن انسان می تواند تصور كند مثلاً راستی یعنی مطابقت یك ایده با واقعیت اما راستگویی و صداقت عمل است و به ساحت اراده و تصمیم و عمل مربوط می شود. بردباری نیز به معنای كنترل هیجانان گوناگون و نوعی خودداری است. كه به عمل و اراده مربوط می شود، نیك خواهی هم تا آن جا كه تصور شود و خوبی و شایستگی آن مورد تصدیق قرار گیرد به ذهن مربوط است اما در عمل به عمل و اراده مربوط می شود. تزكیة ذهن یعنی چه؟ اینها اخلاق است و به عمل و رفتار و منش شخص برمی گردد نه ذهن چه بسیار كسانی كه در بارة این فضایل نیكو و زیبا به خوبی سخن بگویند و تصور واضح و روشنی از آن در ذهن داشته باشند، نیز در تصدیق خوبی و الزام آن تردیدی نداشته باشند ولی در عمل براساس آن فضایل و قواعد اخلاقی عمل نكنند.
دوم، ادعای ایشان این است: كسی كه صداقت و نیك خواهی و بردباری می ورزد و تزكیة ذهن را انجام می دهد، مادة سفیدی به نام تقوا تولید می كند. و استاد این ماده را به انرژی تزكیه (گونگ) تبدیل می كند. این مادة سفید چیست؟ آیا این قانون فیزیك كه میزان ماده و انرژی همواره در جهان ثابت است، مخدوش نمی شود. ما وقتی نیك خواهی می كنیم و از كار كسی با یك تلفن گره گشایی می كنیم آیا ماده ای یا انرژی از بین رفته و به مادة سفید تقوا تبدیل شده است. در این صورت اگر تلفن نزینم و بدویم تا حضوراً همان كار تلفنی را انجام دهیم حتماً مادة سفید بیشتری به دست خواهیم آورد. این مادة سفید براستی چیست؟ اگر با یك تلفن مشكل بزرگ ده نفر را حل كنیم بیشتر مادة سفید تقوا تولید می شود یا اینكه با دوندگی چند ساعت مشكل كوچكی از یك نفر بر طرف شود؟ اگر نیك خواهی مادة تقوا ایجاد می كند مقدار آن تابع كیفیت نیكی است یا میزان ماده و انرژی كه در عالم برای آن هزینه می شود؟
سوم، لی هنگجی قوانین تحقیرآمیزی را برای افزایش تقوا معرفی می كنند، كه براستی شأن انسانی را در هم می شكند. و انسان را به ستم پذیری و سكوت در برابر تعرضات و همانند بیماران روانی و عقب مانده عمل كردن تشویق می كند. البته گذشت و بخشش به ویژه در جایی كه احتمال اصلاح طرف خطاكار باشد بسیار پسندیده است؛ اما او می گوید: «در جهان ما قانونی وجود دارد: «بدون ازدست دادن، چیزی به دست نمی آید.» [وقتی مردم] شخص عقب افتاده را می بینند، او را تحقیر می كند، [مثلاً می گویند:] «تو ابله بزرگ»! وقتی دهان شان را باز می كنند تا به او توهین كنند تكه ای از تقوا پرتاب می شود. وقتی با كسی بد رفتاری كرده اید، طرفی هستید كه چیزی از او گرفته اید و بنابراین مجبورید چیزی از دست بدهید. وقتی كسی جلو رفته و به او لگدی بزند، «تو ابله بزرگ»! بسیار خوب، تكه ای دیگر از تقوا به آن طرف پرتاب خواهد شد. وقتی كسی به او ناسزا گفته یا او را با لگد می زند، فقط لبخندی می زند، «ادامه بده، تو داری در این مدت به من تقوا می دهی و من تكه ای از آن را به تو برنخواهم گرداند» اگر حقایق سطوح بالاتر را به كار ببریم، دربارة این بیندیشید، چه كسی زرنگ است؟ آیا او فرد زرنگی نیست؟»[72]
از این سخنان برمی آید كه برای اینكه تقوا یا مادة سفید را بدست آورید باید رنج بكشید پس اگر به شما اهانت شد یا ظلم شد مثل احمق ها لبخند بزنید و شادی كنید زیرا بهترین چیز عالم را به شما داده است. این توصیه ها با وجدان انسان سازگار نیست. ما می خواهیم حرمت و احترامان حفظ شود در برابر تعرضات از خود دفاع می كنیم البته اگر كسی از روی نادانی رفتار نادرستی انجام دهد باید كریمانه از او گذشت چنانكه قرآن كریم در توصیف بندگان خدا می فرماید: «عباد الرحمان الذین یمشون علی الارض هوناً و أذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً» ( ) بندگان خدا با فروتنی روی زمین راه می روند و اگر جاهلان به آنان چیزی بگویند با روی خوش سلام می كنند.
اما این برخورد در جای خود نیكوست. اگر كسی ظالم بود چه باید كرد؟ اگر ما در برابر او سكوت كنیم باز هم ظلم می كند، ظلم بزرگتر، دستش را به روی دیگران هم می گشاید. در این موارد قرآن كریم نهیب می زند كه «و مالكم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و إجعل لنا من لدنك ولیاً و إجعل لنا من لدنك نصیراً (نساء/75)
«لایحب الله الجهر بالسوء من القول الّا من ظلم» (نساء/148)
لی هنگجی اما می گوید: «یك تمرین كننده بودن امری است فوق طبیعی، پس به عنوان فردی فوق طبیعی باید با خودتان بر طبق اصول فوق طبیعی رفتار كنید، به جای این كه خود را با اصول و منطق مردم عادی بسنجید. وقتی رابطة كارمایی موضوعی را نمی دانید، احتمال آن وجود دارد كه آن را به طور نادرستی اداره كنید... بعضی اشخاص می گویند: «اما من فقط می خواهم مطمئن شوم كه عدالت رعایت شود.» خیلی خوب، پس همگی باید در دانشكدة پلیس ثبت نام كنیم؟... وقتی مردم دعوا می كنند و شاید یكی به دیگری لگد بزند یا یكی از آن ها ضربة محكمی به دیگری بزند، ممكن است آن شخص به فرد دیگر چیزی بده كار بوده و حالا آن ها در حال تصفیه كردن بدهی هستند. بنابراین اگر پادرمیانی كنید، نمی توانند آن را تصفیه كنند و مجبورند آن را دوباره دفعة بعد انجام دهند. ...اگر حتی در مورد چیزهایی مثل قتل یا آتش سوزی كاری انجام ندهید، پس در مورد چه چیزی كاری انجام خواهید داد؟ اما یك چیز هست، این چیزها زیاد ربطی به ما تزكیه كنندگان ندارند.»[73]!
پادرمیانی در حل اختلافات مردم، برقراری صلح و آشتی و ترویج مهربانی و نیكی برترین مهرورزی و نیك خواهی است. مبارزه و جهاد با ظلم هم رنج است و بردباری می خواهد و تلاش برای برطرف كردن ستم و جور از مردم كه دست دعا برداشته و راه نجاتی می جویند و از خودشان كاری برنمی آید، برترین نیكوكاری و شفقت و مهربانی ست. كه معنویت اسلامی برآن تأكید دارد و فالون دافا به بی تفاوتی در برابر مردم و ستم پذیری دربارة خود و دیگران دعوت می كند و نام آن را تزكیه، حفظ تقوا و به دست آوردن گونگ می گذارد.
چهارم، تبدیل مادة سفید تقوا به گونگ فرایند مبهم و تعریف نشده ای است توضیحی در بارة آن وجود ندارد غیر از اینكه با فالون و عمل فاشن یعنی بدن نامرئی لی هنگجی صورت می گیرد. این ادعای غریب و عجیبی است كه شیء مدوری به نام فالون در زیر شكم پیروان این فرقه كار گذاشته می شود و لی هنگجی عمل كار گذاری فالون را انجام می دهد. این عمل روی تمام كسانی كه در سمینارهای او شركت می كنند و نیز كسانی كه كتب او را می خوانند و تمریناتش را یاد می گیرند، انجام می شود. البته معلوم نیست كه خواندن كتب و یا حضور در سمینارهای او خصوصیتی دارد یا نه. آیا اگر مطالب او را بخوانیم ولی از روی یك ترجمة بد مثل اولین ترجمة فارسی كتاب «شوان فالون» كه بعضی با خواندن آن چیز زیادی متوجه نشوند، باز هم فالون كار گذاشته می شود، یا تنها دانستن افكار و آشنایی با فالون دافا موجب كار گذاری فالون می شود؟ در این صورت خوانندگان این مقاله نیز باید احساس كنند كه فاشن لی هنگجی فالونی در زیر شكم شان كار گذاشته است. عامل كارگذاری فالون شركت در سمینار و خواندن كتاب های او باشد یا فهم تعالیمش، هر چه باشد، ظاهراً اگرچه هیچ اعتقادی به آن نداشته باشیم باز هم اگر تعالیم و تمرین هایش را یاد بگیریم، فالون زیر شكم قرار می گیرد!
پنجم، غایات دست پایین و طبیعت گرایانة این مكتب براستی عظمت های انسانی و استعدادهای والای او را كه در عرفان اسلامی مطرح می شود ندیده می گیرد.[74] لی هنگجی نهایت دستاوردهای مكتب معنوی خود را سلامتی و طول مدت جوانی و دیر پیری معرفی می كند و در بارة نتایج بلند مدت تر و بعد از این زندگی می گوید: «اگر شخصی تقوای بسیار زیادی داشته باشد، در زندگی بعدی اش صاحب منصبی والا مقام می شود و یا این كه ثروت زیادی جمع می كند. تقوایش با این چیزها مبادله می شود.»[75]
بدون شك سلامتی و ثروت و منصب چیز های خوبی است كه می تواند در راستای خیرخواهی و خدمت و رحمت به انسان ها بكار گرفته شود و دنیا را نیكی و عدالت بیاراید. اما پس از آیا فراتر از این چیزی نیست كه انسان بتواند به آن برسد و جان خود را شكوفاتر سازد. در عرفان اسلامی سرچشمة هستی و آفریدگار جهان بی نهایت حسن و رحمت و جمال و كمال است و انسان می تواند تا اوج تجلی او و درك هستی و حضورش در ماوراء ماده به اوج در آید و روح غیر مادی خود را به اصل خود كه هستی بی كران هستی بخش است بپوندد تا ابد در جلوه بی پایان او حیاتی بی پایان و سرشار از معنا و شور و تازگی داشته باشد. «إنّ المتقین فی جنّاتٍ و نهرٍ فی مقعد صدقٍ عند ملیكٍ مقتدر» (قمر/54و55) با این وصف رحمت به خلق و پر کردن زمین از عدالت و نیکی پرتوی از آن همه برکت و نیکی است که انسان در اوج بی نهایت تجربه می کند.
ششم، یك تناقض بزرگ در گفته های لی هنگجی وجود دارد؛ از یك سو می گوید: «مدرسة ما بدین صورت تزكیه می كند، شما را قادر می كند كه خودتان به طور واقعی گونگ را به دست آورید. آن از زمان پیدایش زمین و آسمان اولین بار است.»[76] از سوی دیگر می گوید: «فالون دافای ما یكی از هشتاد و چهار هزار روش تزكیه در مدرسة بودا است. آن هرگز در این دورة تاریخ تمدن انسانی علنی نشده است، اما یك بار در یك دورة ماقبل تاریخ در مقیاس وسیعی انسان ها را نجات داد. امروز در این دورة نهایی آخرین ویرانی، دوباره آن را به طور گسترده ای عمومی می كنم.»[77] بنابراین این روشی كه از پیدایش آسمان و زمین بی سابقه بوده و برای اولین بار ارائه می شود، پیش از تاریخ تمدن فعلی بشر كه به حدود چهار هزار سال در شرق و كمتر از سه هزار سال در غرب می رسد، یك بار انسان ها را نجات داده است ولی هنگجی دوباره آن را عمومی می كند!
هفتم: ادعاهای غیر قابل اثبات ناپذیر زیادی در گفته های ایشان وجود دارد. از جمله بدن های متعدد در عوالم دیگر، بدن انرژی، وجود فاشن یا بدنی كه با تقوا و گونگ درست شده است، قرار دادن فالون در بدن دیگران، اینكه تعداد تمرین های بودا در اول 84000 مورد بوده است، اطلاعات جالب از ماقبل تاریخ و اینكه انسان ها به جهت خطا از عوالم بالا سقوط كرده اند و با اینكه صلاحیت باقی بودن را نداشتند روشن بینان شرایط این دنیا را به عنوان آخرین فرصت بازگشت به اصل خود برای آنها فراهم كرده اند. و انسان های والا خالق این جهان اند![78] بدون شك بازگشت به اصل و اینكه دنیای فعلی ما گذرگاهی است و برای شكوفایی باید از آن استفاده كرد در ادیان مختلف بیان شده و بخشی از آن را هر خردی در میابد، اما داستان هایی را كه لی هنگجی تعریف می كند را نه با عقل می توان فهمید، نه با تجربه می توان اثبات كرد و نه بر وحیی مطمئن اتكا دارد.
هشتم، خودستایی های آزار دهندة او نیز بسیار است. او تمام استادان دیگر را فریبنده و تحت تسخیر حیوانات دانسته[79] و می گوید: «در حال حاضر تنها كسی هستم كه به طور علنی یك راه درست را آموزش می دهد. كاری را انجام می دهم كه قبلاً توسط هیچ كس انجام نشده است... آن چه را كه به شما آموزش می دهم یك حقیقت عظیم دربارة جهان است.»[80] «تا امروز هم تنها كسی هستم كه به طور واقعی چی گونگ در سطوح بالا را به طور عمومی منتقل می كنم، فرد دیگری وجود ندارد.»[81] لی هنگجی داستانی را تعریف می كند كه یك استاد گونگ را مار تبدیل كرده است.[82]
در بارة كتابش می گوید: «بعضی از افراد نمی توانند كیفیت روشن بینی خود را بهبود بخشند. آن ها با بی اعتنایی چیز هایی را روی كتاب من می نویسند. تمرین كنندگان ما با چشم سوم باز، هریك می توانند ببینند كه این كتاب پر از رنگ های خیره كننده است و با نور طلایی می درحشد و هر كلمه نقشی از فاشن من را در بردارد. اگر دروغ بگویم، همه را گول زده ام. ...چگونه جرأت می كنید همین طور روی آن علامت بگذارید؟»[83] در جای دیگر می گوید: «هیچ كس قادر نیست مرا بفهمد یا اینكه بداند در فكر من چه می گذرد.»[84]
او ادعا می كند كه برای تبرك مجسمة بودا باید از عكس او استفاده شود. «اگر یك مجسمة بودا را كه تبرك را نگذرانده است عبادت كنید بسیار خطرناك خواهد بود.[85] ...اگر یك معبد این مشكل را داشته باشد حتی بیشتر خطرناك خواهد بود. وقتی یك راهب آن را عبادت می كند، مسئولیت او را به عهده خواهد گرفت. آیا مرا عبادت نمی كنی؟ مشخص است كه در حال عبادت من هستی! خوب، آیا نمی خواهی تزكیه كنی؟ از تو مواظبت خواهم كرد. تزكیة تو را برنامه ریزی خواهم كرد...در بارة مجسمه های بودا در خانه چه كار باید كنیم؟ شاید تعدادی از این افراد به فكر من افتاده اند. برای این كه به شاگردانم كمك كنم كه تزكیه كنند، به شما خواهم گفت كه می توانید این كار را انجام دهید: كتاب (زیرا عكس مرا دارد) یا عكس مرا بردارید و مجسمة بودا را در دست تان نگه دارید. حالت دست گل نیلوفر آبی بزرگ (حالتی از دست برای تبرك) را انجام دهید، گویی در حال كمك خواستن از من هستید، و از معلم تان برای تبرك در خواست كنید. تبرك در عرض نیم دقیقه انجام خواهد شد.»[86]
این ادعاها بسیار بزرگ و شگفت انگیز است و در هیچ یك از منجی های گذشته نظیر بودا، مسیح و محمد صلی الله علیه و آله همانند آن را سراغ نداریم بلكه بر عكس آنچه از آنها شنیده ایم تواضع و اصرار براین بوده است كه «ما نیز بشری همانند شما هستیم كه فقط وحی الاهی را دریافت می كنیم.»[87] و خداوند به پیامبر می فرماید: «تو فقط تذكر دهنده ای و هیچ سیطره ای بر مردم نداری»[88]
نتیجه اینكه در غیاب حقیقت دروغ ها و ادعاها سربرمی آورد و گرایش های معنوی مردم در لباس اخلاق و معنویت به بازی گرفته می شود. وقتی عرفان حقیقی و شریعت راستین در میان مردمی نباشد، نیاز مردم به معنویت و اعمالی كه اندیشه و روح معنوی را در آنها تثبیت كند، از بین نمی رود و این گرایش فطری به عبودیت و بندگی باقی است، پس به هر خسی دست دراز می كنند تا گمشد ة خود را بیابند و كسانی كه نیرنگی برتر و حیله ای كارگر دارند، هوس های خود را در قالبی مردم پسند عرضه كرده و مردمان را به سوی خود فرا می خوانند.
منبع : بهداشت معنوی
------------------------------------
پی نوشت:
[26]- ب.ل سوزوکی، راه بودا، ع.پادشاهی چاپ اول ویرایش دوم 1380 نشرنگاه معاصر ص 43
[27]- همان ص 160
[28]- همان ص 70
[29] شوان فالون ص 339.
[30] شوآن فالون ص20.
[31] شوآن فالون ص 22و23.
[32] شوآن فالون ص119.
[33] شوآن فالون ص79.
[34] شوآن فالون ص38.
[35] شوآن فالون ص38.
[36] شوآن فالون ص80.
[37] شوآن فالون ص391.
[38] شوآن فالون ص8 و ص417.
[39] شوآن فالون ص22.
[40] شوآن فالون ص87.
[41] شوآن فالون ص 88.
[42] شوآن فالون ص9.
[43] شوآن فالون ص80.
[44] شوآن فالون ص46.
[45] شوآن فالون ص85.
[46] شوآن فالون ص85.
[47] شوآن فالون ص352.
[48] شوآن فالون ص47.
[49] شوآن فالون ص349.
[50] شوآن فالون ص350.
[51] شوآن فالون ص353و354.
[52] شوآن فالون ص354.
[53] شوآن فالون ص354.
[54] شوآن فالونص356.
[55] شوآن فالون ص119.
[56] شوآن فالون ص214و215.
[57] شوآن فالون ص 131-136.
[58] شوآن فالون ص372و373.
[59] شوآن فالون ص34.
[60] شوآن فالون ص45.
[61] شوآن فالون ص226و227.
[62] شوآن فالون ص 345.
[63] شوآن فالون ص347.
[64] شوآن فالون ص9.
[65] شوآن فالون ص 40.
[66] شوآن فالون ص351.
[67] شوآن فالون ص48و49.
[68] شوآن فالون ص245.
[69] شوآن فالون ص142.
[70] شوآن فالون ص129.
[71] شوآن فالون ص339.
[72] شوآن فالون ص397.
[73] شوآن فالون ص412.
[74] رك حمید رضا مظاهری سیف . خودشناسی عرفانی قم انتشارات نشاط 1381.
[75] شوآن فالون ص398.
[76] شوآن فالون ص347.
[77] شوآن فالون ص44.
[78] ص78.
[79] شوآن فالون ص129 و130.
[80] شوآن فالون ص114.
[81] شوآن فالون ص118.
[82] شوآن فالون ص227و228.
[83] شوآن فالون ص400.
[84] شوآن فالون ص115.
[85] شوآن فالونص221.
[86] شوآن فالون ص225.
[87] «قل انما انا بشرٌ مثلكم یوحی الی» (كهف/110)
[88] «انما انت مذكر لستَ علیهم بمصیطر» (غاشیه/21و22)
افزودن دیدگاه جدید