رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
حاج شیخ جعفر ناصری

استفاده از لحظات عمر

تاریخ انتشار:
ارزش عمر

معمولا انسان بعد از افطار، سنگین می شود و این فاصله ای است که ما پیدا کرده ایم. گاهی پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فقط مقداری شیر بز برای افطار می خوردند. یک شب آن حضرت دیر به منزل آمدند. خادم حضرت، فکر کرد یکی از مسلمان ها حضرت را به میهمانی برده است؛ لذا آن مقدار شیری را هم که برای رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم گذاشته بود خورد. آن حضرت وقتی آمدند اصلا صحبتی درباره افطار نکردند. بعد آن خادم متوجه شد که حضرت افطار نخورده بودند و بسیار شرمنده شد.[۱]
آن حضرت این گونه غذا می خوردند و بهترین بهره برداری را هم از ساعات عمرشان می کردند. ساعات عمر ما خیلی ضایع می شود، واقعاً کار نمی کنیم، کار برکت داری نمی کنیم. لحظات زندگی  آن حضرت در تاریخ، ثبت شده است. این به دلیل افق روشنی است که در آن قرار داشته اند و مربوط به نیت است.
حالا آن بزرگواران که جای خود دارند، در رده های بعد، افرادی هستند که ما بیشتر می توانیم آن ها را الگو قرار دهیم و از یک جهت از بین خود مردم بلند شده اند و تأییدات و عصمت الهی به آن گونه که برای معصومان بوده برای آن ها نبوده است، مگر این که آرام آرام، خودشان با زحمت، نصیب خودشان کرده باشند؛  مانند عمار یاسر، اویس قرنی و … آنها هم از لحظه لحظه های زندگی شان استفاده کردند؛ در حالی که ابتلاء شدید از آسمان می بارید؛ یعنی فتنه هایی می بارید که هیچ کسی نمی توانست مقاومت کند. همه  این مردم اهل توحید و اهل جنگ بودند و هنوز در آن ها زیاد بود کسانی که این گونه گذشت کرده بودند. زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رحلت کردند، تولید فتنه شد. آن زمان که فتنه ها سنگین بوده و همه  جهات آن،  جهات خاصی بوده، خلاص شدن از این فتنه خیلی عجیب و سخت بوده است.
زبیر با شمشیرش خدمات زیادی به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم انجام داد؛ حتی بعد از رحلت رسول خدا[۲] صلی الله علیه وآله وسلم از حضرت زهرا سلام الله علیها دفاع کرد؛[۳] ولی به چه عاقبتی مبتلا شد؟
یکی از دلایل این انحراف، این بود که با طلحه رفیق بود و رفیق بازی کار دست او داد؛ وگرنه جایگاه او با طلحه فرق می کرد، و پسرعمه  امیرالمؤمنین علیه السلام بود.[۴] دلیل دیگر هم این که همه  این ها برگشت می کند به روح دنیاپرستی و اهمیت دادن به دنیا است که در وجود انسان، مخفی است.
-----------
پی نوشت:
[۱]. مکارم الأخلاق، ص۳۲.
[۲]. ر. ک: کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج۲، ص ۶۶۹.
[۳]. ر. ک: الاختصاص، ص ۱۸۶.
[۴]. سفینه البحار ج ۲، ص ۵۴۴.
--------------
منبع: بنیاد هاد

 

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا