پی نوشتها

پی نوشتها


1) پروردگارم مرا ادب کرد، چه نیکو ادبی!

2) هیچ تأثیرگذارنده ای در عالم،

به جز خدا نیست.

3) ای دگرگون کننده دل ها و بینش ها.

4) من معلم برانگیخته شده ام.

5) زمینه سازی برای پاک نمودن ظرف و جایگاه تربیت، موجب جوشش و رشد تقوا و ایمان می شود. باید ظرف و مظروف هر دو پاک باشند و از خلوص، ایمان و تقوا برخوردار گردند تا محتوا در جای حقیقی خود قرار گیرد.

6) و از روح خود در او دمیدم - سوره ص (38)، آیه 72.

7) نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 1283.

8) غررالحکم، ص 677 .

9) غررالحکم، ص 677 .

10) نهج البلاغه، نامه 31.

11) یعنی زمینه دریافت عقاید بسته شود.

12) میزان الحکمه، باب قلب.

13) Intelligence Quetient.

14) Alfared Biene.

15) در سال 1985 میلادی، در فرانسه، تحقیق جالبی صورت گرفت. در این تحقیق، برای ارزیابی نوع واکنش و عکس العمل کودکان، عده ای از کودکان 4، 5 و 6 ساله را در سالنی گردآورده و بر روی صندلی هایی که پشت یک میز بزرگ قرار داشت، نشاندند. روی میز، ظرف هایی پر از شیرینی قرار داده و به کودکان گفته شد که «هر کس از این شیرینی ها نخورد، بعداً به او سه برابر این شیرینی ها را پاداش می دهیم.». سپس روان شناسان سالن را ترک کردند و در اتاقی دیگر، از طریق تلویزیون مدار بسته به مشاهده عکس العمل کودکان پرداختند. جالب این است که کودکان واکنش های متفاوتی را از خود نشان دادند، برخی به سقف سالن و برخی به اطراف خود می نگریستند، برخی چشمان خود را بسته بودند تا نگاهشان به شیرینی ها نیفتد و وسوسه نشوند، بعضی نیز آواز می خواندند و بدین گونه سعی داشتند روحیه خودنگهداری را در خود تقویت کنند؛ اما برخی دیگر به اطراف خود نگاه کرده و وقتی از

نبودن محقّقان مطمئن شدند، با حرص و ولع بسیار شروع به خوردن شیرینی ها کردند.

بنابراین، کودکان به دو گروه تقسیم شدند: گروه اوّل شامل کودکانی می شد که ظرفیت هیجانی بالایی داشته و با صبر و حوصله، بر نفس خود مسلط شده و پاسخ به خواسته خود را به تعویق انداختند. گروه دوم شامل کودکانی می شد که ظرفیت هیجانی پایینی داشته و فاقد تحمل کافی بودند.

آزمایش فوق هشت سال به طول انجامید. رفتار این کودکان در سال های بعد، بررسی و پیگیری شد و مشاهده گردید که گروهی که ظرفیت هیجانی پایینی داشته و شیرینی ها را خورده بودند، در مدرسه از حمایت و دوستی همکلاسی های خود برخوردار نبوده و ارتباط مناسبی با آنان برقرار نمی شد. این افراد، رفتاری خشک داشته و مورد محبت دوستان خود قرار نمی گرفتند؛ زیرا رفتار آنان برای دیگران قابل تحمل نبود و با واکنش منفی از سوی آنان رو به رو شدند. در مقابل، گروه دوم، که صبر و بردباری پیشه کرده بودند، رفتار صحیح و ارتباط شایسته ای با دیگران داشتند و مورد محبت آنان قرار گرفته و در زندگی بسیار موفق بودند.

16) Intelligence Quetient.

17) Emotional Quetient.

18) در نظر او برای حل مسائل ،در شرایط متفاوت، راه های مختلفی وجود دارد.

19) میزان الحکمه، باب صبر.

20) فصلت (41) آیه 30.

21) بحارالأنوار، ج 4، ص 378.

22) بقره (2) آیه 155.

23) انشراح (94) آیه های 5 و 6.

24) تعقیب نماز عصر، منقول از متهجد.

25) در این جا علاوه بر عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی و روانی نیز مورد نظر است.

26) در اسلام، همه مردم از حقوق ویژه ای برخوردارند؛ امّا پیوند خانواده وروابط زن و مرد، پیش از آن که برحقوق متقابل

استوار باشد، بر مهر و محبت و ایثار و فداکاری استوار است. اصولاً زندگی خانوادگی در اسلام، مبتنی بر عشق و محبت است؛ امّا حقوق در مواقعی که از آن تخلّف گردد، باید یادآوری شود.

27) تنبیه الخواطر، ج 1، ص 31.

28) او نیازمند واکنش شما است، چه از نظر تربیتی درست باشد چه غلط؛ زیرا صرف واکنش شما، موجب ارضای نیاز فطری او می شود.

29) Rudolf Dreikurs.

30) اگر ما در برابر بدرفتاری کودک ناراحت شویم و صرفاً با تذکر، تمسخر، اخطار و تنبیه، او را سرکوب کنیم، در این صورت، او پاسخ خود، یعنی جلب توجه را به طریقی دریافت نموده است. لذا به بدرفتاری ادامه می دهد. پس ما باید در برابر رفتار او عکس العمل درستی از خود نشان دهیم.

31) چنین است که قرآن کریم می فرماید: «و یدرؤن الحسنه السیّئه؛ مؤمنان رفتار و کردار زشت را با رفتار نیکو پاسخ می دهند.»

32) کودکی که تظاهر به بی لیاقتی، بی قیدی و بی خیالی می کند، هدفش معذور داشتن خود از کار و تلاش و یا دریافت خدمات ویژه از پدر و مادر است.

33) انتظاراتی که به طور معقول والدین باید از فرزندان خود داشته باشند، باید متناسب با سن و رشد اجتماعی آنان باشد. والدین باید بر اجرای قوانین خانواده نظارت داشته و این نظارت باید به طور غیرمستقیم باشد.

34) در نتیجه، در بزرگسالی هم رفتار درست را یاد نمی گیرند. مردی به مرکز مشاوره مراجعه می کند و می گوید: من می خواهم همسرم را طلاق بدهم. می پرسند: با داشتن چندین فرزند، چه ایرادی در همسرتان می بینید که می خواهید او را طلاق دهید؟ در پاسخ می گوید: همسر من زنی متدیّن و اهل علم است؛

امّا من دوست دارم مادرزن جوانی داشته باشم که مرا تحویل بگیرد. مادر زن من پیر و شکسته شده است.

ملاحظه می کنید که انتظارات این مرد چقدر پوچ و بی معنا است. او تنها به دلیل پیر بودن مادرزنش، می خواهد همسر خود را طلاق دهد. معلوم نیست او زن می خواهد یا مادر زن. روشن است که چنین فردی حتّی انتظارات یک زوج را نمی داند. انتظار او هم چون انتظارمردی است که می خواهد همسرش او را هم چون مادرش تحویل بگیرد. انتظارات و خواسته های این مرد نیز از همسرش مشخص نبوده و بی معنا است.

35) نقل شده است که یکی از ویژگی های رفتاری علامه بزرگ، طباطبائی رحمه الله تواضع و فروتنی او بود. هرگز دیده نشد که او به کسی دستور انجام کاری را بدهد. ایشان خود، بارها می فرمود: هرکه نان از عمل خویش خورد، منّت حاتم طائی نبرد. همسرش می گفت: در دوران حیات او کم تر اتفاق می افتاد که ما برای او یک لیوان چای ببریم. او خود بلند می شد و برای خود چای می آورد.

36) کودک در صحنه زندگی (اجتماع) زمین نمی خورد، بلکه از پشت صحنه (خانواده) با شکست رو به رو است. او تا احترام به پدر و مادر را از خانواده نیاموزد، احترام گذاشتن به دیگران را در زندگی اجتماعی خود نخواهد آموخت. ایجاد رفتار نامطلوب در فرزندان ممکن است از یک سان نبودن سخن و عمل والدین و رفتار آنان سرچشمه گیرد.

37) این افراد زود خمشگین و زود خوشحال می شوند؛ یعنی خُلق پایدار و ثابتی ندارند و دارای نوسان خلقی می باشند.

38) مثلاً دانش آموزی که در سال سوم راهنمایی تحصیل می کند، در حقیقت موفقیّت او در آینده، یعنی در دوره دبیرستان وابسته به تلاش و موفقیت او در دوره راهنمایی است. به همین ترتیب اگر در دبستان موفق نباشند، در دوره راهنمایی نیز موفق نخواهد بود. چنین فردی نمی داند که موفقیت او در آینده در گرو تلاش او و نحوه استفاده او از فرصت هایی است که در سال سوم راهنمایی در اختیار دارد. او زمان و موقعیت پیشرفت خود را تشخیص نمی دهد و در نتیجه، وقت خود را از دست می دهد. چنین فردی دارای ظرفیت هیجانی پایینی بوده و خویشتنداری ندارد؛ یعنی زمانی که با انتظاراتی رو به رو می شود، صبر و مقاومت برای اصلاح رفتار خود را نداشته و شخصیت پرخاشگری دارد.

39) کارمربی انتقال مفاهیم نیست.مربی باید با دانش آموز دوست باشد، به سخنان او گوش فرا دهد، او را تحمّل کند، حوصله شنیدن سخنانش را داشته باشد، همواره در کنار او باشد، با عمل خود او را راهنمایی کند و رفتارش را اصلاح نماید، مشاورش باشد، کم تر سخن بگوید و بیش تر سخن دانش آموز را بشنود، در او تشنگی آموختن و جستجو برای حل مسائل را ایجاد کند. امروزه دانش آموزان، تشنه مربی واقعی اند، مفاهیم را می دانند و می توانند آن ها را از کتاب ها بیاموزند؛ امّا عامل را نمی بینند. مربی اگر مربی واقعی باشد، در یک جلسه، فرد را زیر و رو می کند.

40) این افراد انتظارات بالایی دارند؛ مثلاً گمان می کنند که اگر مردم به پدرشان احترام گذاشته و دستشان را می بوسند، دست آن ها را نیز باید ببوسند. در حالی که پدرشان سال های سال با سختی و مشقّت به تحصیل علم، زهد و تقوا پرداخته و به این سبب، عزت و احترام یافته است. مرزها از بین می رود و فرزندان، خود را به جای پدرشان احساس می کنند (مانند فرزندان...) و مسؤولیت پذیری در آن ها رشد نمی کند.

41) غافل از آن که اگر عروسک کوکی را هم زیاد کوک کنند، کوکش می بُرد و خراب می شود؛ یعنی کودک دارای آستانه تحمل مشخصی است و پس از مدتی کاسه صبرش لبریز می شود.

42) باید بچه ها را به خواندن کتاب ها و رمان های گوناگون عادت دهیم. رمان های مناسب، تجربه های اجتماعی افراد را افزایش می دهد و بینش کودکان عمیق تر می شود. برای آشنایی کودکان و نوجوانان با فرهنگ جبهه و جنگ، باید آن ها را با رمان های جنگی و کتاب هایی دراین زمینه آشنا کرد. تنها درس خواندن برای آنان کافی نیست، بلکه باید آن ها را با واقعیت های اخلاقی و اجتماعی آشنا ساخت.

43) باید زمینه را برای احیای حس مسؤولیت پذیری فراهم ساخت؛ یعنی باید با بسترسازی، فضاسازی و زمینه سازی، مسؤولیت پذیری را ایجاد کرد. هم چنین با سخنرانی نمی توان فرزندان را مسؤولیت پذیر کرد. بچه ها باید با عمل و ارائه الگو مسؤولیت های خود را دریابند. با تذکرات پیاپی و سرزنش مداوم نمی توان این حس را در بچه ها ایجاد کرد.

44) جامعه استبدادی، مثل یک نظام اداری مستبد، افرادی حیله گر، دو رو و منافق را در خود می پرورد. حس آزاد منشی در افراد تضعیف می شود. ظاهر و باطن افراد تغییر نمی کند. در تربیت باید ارتباط افراد، رو در رو )Face of face( باشد. باید افراد با یکدیگر رابطه دوستانه داشته باشند. کودک باید با والدین خود دوست باشد و بتواند به راحتی مطالب خود را به آن ها بگوید. در غیر این صورت، او در یک جهت و والدین در جهت دیگر حرکت می کنند. اگر این ارتباط قطع شود، او سرانجام به جای دیگری خواهد رفت. باید با فرزندان ارتباط مداوم و دوستانه داشت؛ یعنی می توانید آن ها را درک کنید، کنترل نمایید و به آن ها جهت دهید؛ امّا اگر ارتباط صحیح نباشد، شما ظاهر رفتار فرد را می بینید و باطن را درک نمی کنید و بچه ها برایتان نقش بازی می کنند؛ زیرا بچه ها در برابر فشارهای روانی آسیب پذیرند.

45) امروزه بسیاری از مشکلات کودکان و نوجوانان به حقارت و سرخوردگی شخصیتی آن ها مربوط می شود.

46) خانواده ها همواره تسلیم عواطف و نظریات فرزندان خود نمی شوند؛ ولی قوانین را با توجه به نظر آنان تصویب کرده و بر اجرای این مقررات نظارت دارند.

47) مثلاً پدر به فرزندش می گوید: چرا به عمویت سلام نکردی؟ یا چرا نماز صبحت را نخواندی؟ و رفتار بد کودک را نادیده نمی گیرند. خانواده های سالم از بدرفتاری کودک اظهار نارضایتی می کنند (زن و شوهر سالم ممکن است با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، امّا با تفاهم و صمیمیت و با اظهار نارضایتی از عملکردِ یکدیگر، مشکلات خود را دوستانه از میان برمی دارند و حل می کنند).

48) به رفتار آن ها بازخورد (Feed back) می دهند؛ یعنی بد و خوب را مشخص کرده و از خوب حمایت می کنند و بد را نفی می کنند.

49) وقتی والدین ناراحت هستند، نمی توانند بگویند که خوشحالند. یا مثلاً فرزندی که درس نخوانده، مورد تشویق والدین قرار نمی گیرد. پدر یا مادر نمی تواند به فرزندی که درس نمی خواند، بگوید: تو فرد خوبی هستی. باید معیار قوانین مشخص باشد. باید معیارهای روشن و واضحی برای سنجش و تشخیص خوبی و بدی برای فرزندان معین شود.

50) باید انتظارات والدین، به بچه ها گفته شود. از سوی دیگر، باید این قوانین تحت نظارت و پیگیری باشند. قوانین بهتر است با نظر و توافق فرزندان تصویب شود. والدین باید در کار خود قاطعیت داشته باشند؛ مثلاً علاوه بر این که به فرزند خود توصیه می کنند که درس بخواند، از دور، بر اعمال او نظارت نمایند و مدیریت قاطع و درستی داشته باشند. ممکن است کودک درسش خوب باشد و مشکل درسی نداشته باشد، امّا در شیوه زندگی کردن، آداب معاشرت و ارتباط برقرار کردن با دیگران و در سازگاری اجتماعی دارای مشکل باشد. زندگی دارای ابعاد مختلفی است. یک بُعد آن درس و علم آموزی است، بُعد دیگرش زندگی و ارتباط اجتماعی و رشد شخصیّت می باشد. کسی که نمی داند چگونه با دوستان خود ارتباط صحیح و مسالمت آمیز داشته باشد، در آینده نیز دچار مشکل می شود؛ مثلاً نمی داند با همسرش چگونه برخورد کند. هرچند تحصیل کرده باشد و مدارج عالی علمی را کسب نموده باشد. علم به تنهایی سودی ندارد. والدین نباید با رفتار نادرست خود، کودک را زمین بزنند. برخی از والدین بر همه رفتارهای فرزندان خود نظارت می کنند و نمی گذارند بچه ها به راحتی نفس بکشند و آب خوش از گلویشان پایین برود. در این خانواده ها با دیکتاتوری، کودک را تحت فشار قرار می دهند و او هم زمانی که از والدین جدا می شود، به دلخواه خود رفتار می کند.

51) البته این بدان معنا نیست که به نظر بچه ها کاملاً عمل می شود، بلکه فرزندان در جریان مسائل خود قرار می گیرند و با فرزندان مشورت می کنند. مشورت در این جا به معنای تابع نظر فرد مقابل شدن نیست، بلکه به معنای رشد دادن طرف مقابل است.

52) این رفتار، حاکی از آن است که والدین تنها برای خود احترام قائل بوده و به فرزندان خود اهمیتی نمی دهند. پس چگونه از آنان انتظار احترام متقابل را خواهند داشت؟

53) بقره (2) آیه 222

Share