یادداشتی از مرحوم آیت الله حائری شیرازی درباره ی جایگاه استکبارستیزی در منظومه ی اندیشه ی اسلامی:
مولایمان علی علیه السلام در نهچ البلاغه فرموده اند: «حَتَّى إِذَا رَأَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ جِدَّ الصَّبْرِ مِنْهُمْ عَلَى الْأَذَى فِی مَحَبَّتِهِ وَ الِاحْتِمَالَ لِلْمَکْرُوهِ مِنْ خَوْفِهِ جَعَلَ لَهُمْ مِنْ مَضَایقِ الْبَلَاءِ فَرَجاً؛ وقتی خداوند جدیت آنان را در صبر بر آزار در راه محبتش، و تحمّل ناراحتى ها در مسیر بیم و خوفش را از آنان دید، گشایشى از تنگناهاى بلا براى آنان قرار داد.» (خطبه ی ۱۹۲ معروف به قاصعه)
نتیجه علم منهای دین، این است. این که دائم تو سر دین می زنند و می گویند که دین باعث عقب افتادگی است، یک بار هم به دین فرصت دهید که از خودش دفاع کند. دانش که تاج افتخار بشریت است تا به حال چه کار برای بشریت کرده است. بشر در ابتدا الف بود و ب. دانش آمد و دائم یکی به این داد و یکی به آن. بعد از این که این فرد قبول کرد که چنین اقدامی خیانت است.
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و اهل بیته الطاهرین
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم»[۱] و قال تبارک و تعالی: «اسئل الله من فضله» و قال تبارک و تعالی: «مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلاً»[۲].
ایمان به غیب، مقدمه ی نماز است، چون قرآن می گوید: «الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه». این ایمان به غیب چیست و نقش نماز در آن کدام است؟
آیه قرآن تعبیری دارد که « فَفَّرُوا الی الله » بیایید و به سوی خدا فرار کنید. فرار از چه و به سوی چه؟ چرا تعبیر به فرار می شود؟ فرار از گناه، ریشه گناه هم محبّت دنیاست: « حُبُّ الدُنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئتهٍ » محبّت دنیا سر و ریشه همه گناهان است. پس فرار از گناه یعنی فرار از محبّت دنیا.
وقتی انسان آیاتی را درباره دیگران می بیند باید بداند که آن چه برای دیگران اتفاق افتاده طبق یک قانون بوده و ضعفی که آنها نشان دادند قانوناً قابل مؤاخذه بوده و این قانون ساری و جاری است یعنی مشابه همین موضوع در زندگی هر فردی امکان تحقق دارد. شخص وقتی آیات را می خواند التفات پیدا کند به وضع مشابه خودش در ایرادها و انتقادهایی که هست. وقتی انسان با قرآن این طوری برخورد کند آیاتی را که درباره منافق می بیند موجب بیدار شدن خود او می شود و آن فعل و عمل را در مسائل مشابه ترک می کند.
-----------------------