حادثه فیضیه

موضوع نوشتار: 
فاطمه امانی توانی؛
حادثه فیضیه قم

یکی از سازمان های مهم در مبارزه با استبداد دوران محمدرضا پهلوی، حوزه علمیه قم و مراکز دینی و علمی این شهر مقدس بود، که به رهبری علما و مراجع بزرگ، به ویژه حضرت امام خمینی (ره) هدایت می شدند. رژیم پهلوی که از وحدت و انسجام روحانیت و اجتماعات آنها به شدت در هراس بود، با اقدامات امنیتی، همواره مراقب اوضاع این مراکز بوده و با گماردن مأموران مخفی و اخذ گزارشها، مرتب وضعیت حوزه ها را تحت نظر داشت.[1]
از مهمترین مراکز اجتماع طلاب دینی، مخصوصاً طلاب جوان و انقلابی در همان ابتدای شکل گیری حرکت های ضدّ استبدادی، مدرسه فیضیه قم بود؛ این مدرسه با تربیت صدها طلبه و دانشمند دینی به رشد و ارتقاء فکری و فرهنگی جامعه خدمات زیادی ارائه، و همواره مرکز اتفاقات و تصمیم گیری های مهم بوده است.
اوج مطرح شدن این مدرسه در صحنۀ سیاسی کشور به سالهای دهه 1340 برمی گردد که اصلی ترین پایگاه سخنرانی ها و افشاگری های امام (ره) و همین طور شاگردان وی در برابر رژیم پهلوی بوده است.

اهداف رژیم از حمله به مدرسه فیضیه
پیروزی مراجع و روحانیون در مخالفت، با برخی از مفاد لایحۀ انجمن های ایالتی و ولایتی که بر خلاف قانون اساسی و شریعت به تصویب هیأت حاکمه رسیده بود، ترس رژیم را در پی داشت؛ به گونه ای که نفوذ روزافزون روحانیون در میان اقشار مختلف جامعه و گسترش اعتراضات مردمی، رژیم را مجبور به عقب نشینی کرده بود تا تسلیم خواسته های مراجع شوند.
اما مدتی بعد کارگزاران رژیم تصمیم گرفتند، از طریق برگزاری رفراندوم (اصول ششگانه انقلاب سفید) به اهداف خود برسند ولی سلسله تحریم های رفراندوم و عید نوروز از سوی مراجع تقلید به خصوص امام (ره) که در رأس گروه قرار داشت، باعث شد بار دیگر رژیم نتواند به اهداف خود برسد؛ لذا به این نتیجه رسیدند که برای سرکوب عوامل و بنیان اصلی قیام، یعنی مرجعیت، به اخلال در برنامه ها، هتک حرمت آنها و ضرب و  شتم آنها برآیند و در نتیجه در روز دوم فروردین 1342 به مدرسه فیضیه حمله کردند.

تبیین جزئیات واقعۀ فیضیه
پس از مسئله انجمن های ایالتی و ولایتی و اعلام عید نوروز به عنوان عزای عمومی از طرف علما، حضرت امام (ره) در اعلامیه ای اعلام نمودند که «اسلام و مسلمین امسال عید ندارند»[2] و در روز اول فروردین سال 13422 که مصادف با شهادت امام جعفر  صادق (ع) بود رژیم شاه با حمایت ساواک، برای سرکوب علما و روحانیون چندین اتوبوس از افراد «گارد جاویدان» را با لباس مبدل «روستایی و کارگر» به قم اعزام نمود تا علاوه بر اختلال در مراسم مدرسه، به ساحت علما و روحانیت در ملاء عام توهین نمایند.[3]
اخلال گران ابتدا به منزل امام می روند و در سخنرانی که در منزل امام برپا بود با فرستادن صلوات های نابهنگام مانع سخنرانی می شوند که با مواضع قاطع امام در رسیدن به اهداف خود ناکام می مانند.
در بعد از ظهر همان روز مراسم دیگری که در مدرسه فیضیه برگزار بود، اخلال گران این باز نیز با فرستادن صلوات های نابهنگام مانع سخنرانی شیخ انصاری (سخنران جلسه) می شوند و بعد از پایین آمدن وی از منبر، اخلال گران شروع می کنند به نفع رضاخان و به نفع ولیعهد شعار دادن، و مردم را مجبور می کنند که جاوید شاه، جاوید شاه، بگویند که در این حین درگیری شروع می شود. در خاطرات متعددی، صحنه هایی از خشونت، بی حرمتی به مقدسات، پاره کردن قرآن ها، تخریب حجره ها، ضرب و شتم طلاب، و به پایین انداختن برخی طلاب از پشت بام فیضیه و موارد دیگری از سوی اخلال گران، بیان شده است.[4]
از شهید عراقی - کسی که ارتباط مستقیمی با امام داشت و حتی هدایت بخشی از جریان مبارزات انقلابی را بر عهده داشت - در کتاب خاطرات وی نقل شده است که: اخلال گران بعد از قطع و قمع مراسم مدرسه فیضیه در صدد برمی آیند که به منزل امام بروند که وی به همراه تعدادی از بازاریان مانع انجام این کار می شوند.[5]
در روز سوم فروردین، افرادی که جهت دلداری در منزل امام حضور داشتند، امام ایشان را به دیدار از مدرسه فیضیه و عیادت از مجروحان فراخواند که جنایات غیرانسانی دستگاه حاکمه را از نزدیک ببینند تا دریابند «دستگاه حاکمه با روحانیت چه کرده است».[6]
شهید عراقی نقل می کند که موضع گیری اینگونه امام، باعث افزایش محبوبیت ایشان در بین مردم شد و بعد از وقوع حادثۀ فیضیه مراجع و مدارس حوزه علمیه قم، به عنوان اعتراض به مدت 20 روز کلاس های درس خود را تعطیل، و با صدور اعلامیه ها و تلگراف های فراوان این حادثه را محکوم کردند.
امام نیز با صدور اعلامیه «شاه دوستی یعنی غارتگری» به ابعاد این فاجعه پرداختند که در بخشی از این اعلامیه خاظر نشان ساخته اند: «....اینان با شعار شاه دوستی به مقدسات مذهبی اهانت می کنند، شاه دوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین و تجاوز به مراکز علم و دانش، شاه دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه های اسلام و محو آثار اسلامیت و کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت» و در پایان اعلامیه نیز هشدار دادند که با این حال تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب، و لو بلغ ما بلغ. این اعلامیه امام رعب و وحشتی را که همه جا را فرا گرفته بود، از بین برد و ماهیت رژیم را برای همگان آشکار ساخت.[7]
در نهایت اینکه، هر چند این فاجعه تصویر تلخی بر تاریخ نهضت اسلامی مردم ایران بر جای گذاشت اما دارای پیامدهای مهمی بود که می توان به تحکیم رهبری امام خمینی (ره) با توجه به صدور اعلامیه مهم ایشان «شاه دوستی یعنی غارتگری» که بیان شد، و یکپارچگی مردم و روحانیون و بحران مشروعیت رژیم پهلوی اشاره کرد و خود این فاجعه مدرسه فیضیه زمینه های قیام 15 خرداد 1342 را فراهم کرد که این قیام عامل اصلی در پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 بود.

 

-------------------------------------------------------------
پی نوشها:
[1] . تهاجم به روحانیت و حوزه های علمیه در تاریخ معاصر، موسسه فرهنگی قدر ولایت، تهران، 1379، ج 1، ص 136.
[2] . . امام خمینی (ره)؛ صحیفه نور، مجموعه رهنمود های امام خمینی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران 1381، ج 1، ص 533.
[3] . عراقی، مهدی؛ ناگفته ها، خاطرات حاج مهدی عراقی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1370، ص 156.
[4] . دوانی، علی؛ نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ج 3-4، ص 236.
[5] . عراقی، مهدی؛ پیشین، ص 158.
[6] . امام خمینی (قدس سره) ؛ ص 167.
[7] . همان، ص 177 تا 179.

Share