راهبرد سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز
راهبرد سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز
پدیدار شناسی سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز از نگاه نظریه رئالیسم
تحولاتی که در قفقاز پس از جنگ دوم قره باغ روی داد، واکنش های خاصی را در افکار عمومی ایران در برداشت. این واکنش ها منجر به پدیدآمدن مواضعی در ادبیات سیاسی مطبوعاتی ایران شد که هر کدام شیوه رفتاری خاصی را برای سیاست خارجی ایران در این منطقه تجویز میکردند. از حمایت از جمهوری آذربایجان و قطع روابط با ارمنستان تا پشتیبانی تسلیحاتی و نظامی از ارمنستان. مواضعی که نام هایی مانند امت گرائی، حمایت از حقوق اقوام و ایران گرائی به یدک میکشند به گفت و گو و گاه جدل های پرحاشیه در این باره پرداختند. توجه به عملکرد ایران در قبال منطقه قفقاز اما حکایت از منطقی متفاوت از رویکرد های مذکور دارد. لذا در این نوشتار قصد داریم پیش از بررسی منطق حاکم بر سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز، به برخی انگاره های مطرح در افکار عمومی ایران پاسخ اجمالی دهیم.
اصلاح برخی انگاره های غلط
برخی این چنین ادعا میکنند که ایران در مناقشه قره باغ از طرف ارمنی حمایت کرده است. پاسخ اصلی به چنین ادعایی مواضع و اعترافات طرف آذری است. ایران علاوه بر به رسمیت نشناختن جمهوری خودخوانده آرتساخ و حمایت سیاسی همیشگی از تمامیت ارضی آذربایجان به گواه حکمت حاجی اف دستیار رئیس جمهور آذربایجان در امور خارجی در جنگ اول قره باغ با حملات توپخانه ارتش خود باعث توقف پیشروی ارتش ارمنستان در خاک آذربایجان شد(مقامات جمهوری اسلامی ایران تا به حال چنین دخاتی را تائید نکرده اند). در جنگ دوم قره باغ نیز ایران مرز خود را برای ارسال سلاح به ارمنستان از سوی روسیه بست. الهام علی اف در اولین مصاحبه با رسانه های خارجی پس از جنگ، ایران را یکی از تامین کنندگان تسلیحاتی ارتش آذربایجان معرفی کرد. انگاره اشتباه دیگری که در اظهار نظرهای درباره جنگ دیده میشود، طرفداری روسیه از ارمنستان در طول جنگ دوم قره باغ است. این گزاره درباره جنگ اول قره باغ صادق است. روسیه اصلی ترین حامی سیاسی نظامی ارمنستان در طول جنگ قره باغ و حتی بعد از آن به شمار می آمد. به خصوص پس از روی کارآمدن دولت ایلچی بیگ در آذربایجان و سیاست های ضد روس آن، حمایت روسیه از ارمنستان بیشتر شد. روسیه پس از جنگ نیز به حمایت همه جانبه خود از ارمنستان ادامه داد و حضور نظامی خود را در خاک این کشور تقویت کرد. اما زنجیر این رابطه چند لایه و گسترده در سال ۲۰۱۸ پاره شد. دولت کنونی ارمنستان، حاصل یک انقلاب رنگی به رهبری یک خبرنگار به نام پاشینیان بر علیه دولت روس گرای سارگسیان است. پاشینیان پس از انتخاب بعنوان نخست وزیر تسویه بزرگی در ارتش و نهاد های امنیتی انجام داد و عناصر طرفدار روسیه را حذف کرد. ارمنستان از قلعه های فتح شده توسط غرب در میدان جنگ ترکیبی حوزه سی آی اس به شمار می آید. جنگ دوم قره باغ به یقین، بدون چراغ سبز روسیه آغاز و پایان نیافت. روسیه در سال ۲۰۲۰ (سالی که جنگ دوم قره باغ در آن روی داد) بزرگ ترین تامین کننده سلاح ارتش آذربایجان بود و ۶۸ درصد واردات سلاح آذربایجان از روسیه صورت گرفت.
ایران در کدامین سو ایستاده؟
در پاسخ به این سوال که منافع ایران حمایت از آذربایجان را اقتضاء می نماید یا ارمنستان، میتوان گفت هیچ کدام. قطعا برای ایران خوشایند نیست در کنار کشوری بایستد که رسانه ها و جریانات سیاسی و حتی گاه مواضع رسمی آن تمامیت ارضی ایران را به چالش میکشد، از گروه ها و جریانات تجزیه طلب حمایت مالی و رسانه ای میکند و از سوی دیگر شریک راهبردی اسرائیل در پیشبرد دکترین پیرامون بن گورین به شمار می آید. با توجه به این واقعیات شاید به نظر برسد ایران به دنبال حمایت همه جانبه از ارمنستان و ایجاد اتحاد با این کشور در مقابل محور باکو آنکارا است. اما کنش های ایران در قفقاز و واقعیات حاکم بر روابط تهران با ایروان، باکو و آنکارا حاکی از عدم صدق، گزاره مذکور است. دولت کنونی ارمنستان حاصل یک انقلاب رنگی است و بالطبع نگاه ایران به چنین دولت هایی مشخص است. به دلیل اینکه دولت پاشینیان دولتی ضد روس و طرفدار اتحادیه اروپا است احتمالا اگر در تنگنای فشار آنکارا و باکو از یک سو و از سوی دیگر تیرگی روابط با گرجستان قرار نمیگرفت تمایلی به همکاری با ایران نداشت. به نظر میرسد پاشینیان برای حفظ دولت متزلزل خود حاضر باشد با ترکیه و آذربایجان توافق کند و کریدور زنگه زور را احداث کند اما در این میان تنها مخالف سرسخت احداث کریدور زنگه زور ایران است. وضعیت موجود در ارمنستان به مانند آذربایجان و البته نه به شدت آن مطلوب ایران نیست. حال سوالی که پیش می آید این است که جمهوری اسلامی ایران در این منطقه به دنبال چیست و چه داشته ها و چه خواسته هایی دارد؟
ایران هم با ارمنستان و هم با آذربایجان روابط اقتصادی دارد و حجم این روابط با هریک از این دو کشور تقریبا به یک میزان (تقریبا نیم میلیارد دلار) است. شهروندان هر دو کشور مشتریان بزرگ توریسم پزشکی ایران به شمار می آیند. همچنین شهرهای زیارتی ایران مقصد سفر شهروندان آذربایجان است. آذربایجان شریک ایران در احداث کریدور شمال و جنوب است که میتواند در توسعه تجارت ایران نقش بزرگی ایفا نماید همچنین شرکت های ایرانی در صنعت ساختمان سازی آذربایجان حضور دارند. همه این ها گوشه ای از حضور اقتصادی ایران در هر دو کشور است. اما ابعاد فرهنگی حضور ایران در آذربایجان و ارمنستان به سبب تاریخ این منطقه بسیار گسترده تر است. زبان فارسی تنها راه ارتباطی آذربایجان با فرهنگ و تاریخ خود پیش از قرن ۱۹ است. به گواه منابع داخلی این کشور، آیت الله خامنه ای محبوب ترین مرجع تقلید در میان دینداران این کشور است. از منظر حضور سیاسی، ایران تنها قدرت پیرامونی قفقاز به شمار می آید که در هر سه کشور منطقه حضور دیپلماتیک دارد. روسیه به دلیل اختلاف با گرجستان بر سر اوستیا و ترکیه با ارمنستان به دلایل تاریخی رابطه دیپلماتیک ندارند. بر خلاف ایران که در هر سه کشور سفارت خانه دارد.
ایران با هر سه کشور منطقه روابط قومیتی دارد. گرج های اصفهان، ارامنه و آذری های ایران پیوند قومیتی ایران با این مناطق را ایجاد میکنند. آذربایجان شاید اصلی ترین پایگاه رژیم صهیونیستی در منطقه باشد ولی در عین حال محل حضور نیروهای طرفدار انقلاب اسلامی و محور مقاومت نیز هست. نیروهائی که حتی در دفاع از حرم در قالب تیپ حسینیون در کنار نیروهای ایرانی جنگیده اند.
نتیجه گیری کلی
با نگاه به وضعیت حضور ایران در قفقاز میتوان منطق حاکم بر سیاست خارجی ایران در قبال قفقاز را اینگونه توصیف نمود، تلاشی برای حفظ موقعیتو هر آنچه که ایران در قفقاز دارد. منافع ایران در در کل منطقه گسترانده شده و محدود به کشور خاصی نیست، حتی محدود به همکاری با دولت های این کشور ها نیز نیست. مانند آذربایجان که حجم سفرهای زیارتی شهروندان این کشور به ایران و همچنین حضور فعال جریان های اسلامگرای متاثر از ایران در این کشور خوشایند دولت آن نیست اما در عین حال دولت آذربایجان با ایران روابط سیاسی و اقتصادی دارد. ابعاد حضور ایران در این منطقه بسیار وسیع تر از آنی است که ذکر شد و ایران به دنبال حفظ تمام آن است. از حفظ مرز با ارمنستان تا افزایش میزان تجارت با جمهوری آذربایجان تا حمایت همه جانبه از شیعیان این کشور و….
منافع ایران در قفقاز مجرد از دولت های این منطقه است و همچنین راهبردها و اقدامات آن. ایران به دنبال حفظ حضور خود در منطقه است چه در آذربایجان، چه در ارمنستان و چه در گرجستان.
دورنمای حضور ایران در قفقاز
آنچه که تا به حال به آن پرداختیم، تلاش ایران برای حفظ همه جانبه موقعیت خود در قفقاز است. حضور باثبات و موثر در این منطقه متلاطم فارغ از منافع مقطعی آن نوید بخش آینده مطلوبی برای نفوذ ژئوپلتیکی ایران نیز هست. این منطقه در دوران پساشوروی درگیر نبرد قدرت در سطوح مختلف است و ایجاد خلاء قدرت در آینده، دوراز انتظار نیست. در دورانی که خلاء قدرت در این منطقه به وجود بیاید عنصری که در این منطقه حضور موثری داشته باشد میتواند تبدیل به بازیگر اصلی این منطقه گردد. الگویی که در عراق و شام موثر واقع شد میتواند زخم کهنه ۲۰۰ ساله را التیام بخشد.
آنچه بیان شد صرفاً دیدگاه نویسنده بوده است و بیانکننده دیدگاه «ضیاءالصالحین» نمیباشد.
جهت اطلاع از مجموعه تحلیلها و یادداشتها در خصوص مسائل آذربایجان و قفقاز کلیک کنید.
Add new comment