نصایح امام صادق علیه السلام به صاحبان قدرت
از جمله مواعظ و نصایح امام صادق علیه السلام، مواعظ ایشان به عبدالله بن جندب و حدیث عنوان بصری و نامه به عبدالله نجاشی می باشد که مراجعه خواننده محترم به منابع[تحف العقول، ص۳۰۱؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۹۰؛ مکاسب محرمه شیخ انصاری، ج۱، ص۱۰۳] خالی از لطف نیست. ما نیز پاره ای از نامه حضرت به عبدالله نجاشی را با مختصری توضیح ذکر می نماییم بلکه چراغ راهمان شود.
پیشنهادی: شهادت امام صادق علیه السلام - ویژه نامه صادق آل طه
هم خوشحال و هم ناراحت
عبدالله نجاشی از موالیان امام صادق علیه السلام بوده است که در زمان حضرت از طرف دستگاه خلافت عباسی، ولایت اهواز به او سپرده می شود و او در نامه ای از حضرت کسب تکلیف می نماید و بعد از دعا در حق حضرت، می نویسد که: «من به ولایت اهواز مبتلا شدم و از آقا و مولای خود می خواهم حد و حدود من را مشخص نماید تا بفهمم با چه عملی به خدا نزدیک شوم و چگونه بیت المال را خرج کنم و به چه کسی اعتماد نمایم و چه کسی را اهل سرّ خود قرار دهم...».
آن حضرت نیز بعد از دعا در حق عبدالله می فرمایند: «خبر والی شدن تو بر اهواز مرا هم خوشحال کرد و هم ناراحت، علت خوشحالی این است که شاید خداوند بوسیله تو به شیعیان عزت دهد و ضعف آنان را بر طرف نماید...
و اما ناراحتی ام به این دلیل است که مبادا نسبت به دوستان ما لغزشی مرتکب شوی که باعث شود بوی بهشت را هم نشنوی!!!
بدان که خلاص و رهایی تو در حفظ خون مۆمنین و دست برداشتن از آزار آنان و رفق و مدارا با مردم است و همچنین در تأنی و معاشرت نیکو و نرمی بدون ضعف و صلابت بدون خشونت.
مواظب باش سخن چینان و افراد نمام و دو بهم زن، خود را به تو نچسبانند که در این صورت خدا بر تو غضب خواهد نمود و آبرویت را خواهد برد.
انسان اگر ایمان به خدا و آخرت داشته باشد، نگاهش به مقام و موقعیت خصوصا در حکومت اسلامی صرفا نگاه به یک موقعیت خطیری است که مایه آزمایش بسیار سختی برای او خواهد بود و با وجود چنین ایمان و عقلی، انسان باید از پست و مقام فراری باشد نه اینکه برای بدست آوردن آن رقابت کند یا خدای نکرده برای رسیدن به آن مرتکب حرام شود.
در امور و کارها تنها به کسی اعتماد کن که امتحان پس داده باشد و او را آزموده باشی و اهل بصیرت باشد، یاران خود را خوب تشخیص بده و همه را بیازمای!
مبادا درهمی را در راه غیر خدا خرج کنی و مثلا به شاعران متملق یا دلقکان دهی، جوایز و هدایای تو باید به کارمندان و زحمتکشان داده شود.
مبادا چیزی از طلا و نقره برای خود بیاندوزی!
هیچ گاه سیر کردن شکم های گرسنه که آتش غضب خدا را خاموش می کند کوچک مشمار!
چرا که رسول خدا ﷺ فرمودند: ایمان ندارد کسی که شب سیر بخوابد در حالی که همسایه او گرسنه باشد!
بگذار از پستی دنیا به تو خبر دهم:
وقتی حسین بن علی علیهماالسلام به سمت کوفه روان شد ابن عباس او را به خدا قسم داد که مرو کشته می شوی!
حسین بن علی علیهماالسلام فرمود: من خود، جایگاه کشته شدنم را بهتر از تو می دانم و جز فراق دنیا از آن برایم چیزی نمانده! ای ابن عباس آیا می خواهی داستان امیرالمومنین علیه السلام و دنیا را برای تو بازگو کنم؟
گفت: بله، به جانم قسم که دوست دارم بشنوم.
فرمود: امیرالمومنین علیه السلام به من فرمود: روزی در هنگامی که فدک تحت اختیار فاطمه علیهاالسلام بود به همراه بیلی در قسمتی از آن مشغول کار بودم که ناگهان زنی بسیار زیبا در مقابلم آشکار شد که جمالش دلربا بود... آن زن به من گفت: آیا می خواهی با من ازدواج نمایی تا از این بیل راحت شوی و تمام گنجهای زمین را به رویت بگشایم؟!
به او گفتم: تو کیستی؟
گفت: من دنیا هستم!
به او گفتم که برو و شوی دیگری طلب کن، تو در شأن من نیستی و با بیل خود مشغول به کار شدم و اشعاری را زیر لب زمزمه نمودم...
امیرالمونین علیه السلام از دنیا خارج شد در حالی که حق هیچ بنده ای بر گردن او نبود و سائر ائمه علیهم السلام نیز این چنین بودند.
[ای نجاشی] مواظب باش مومنی را نترسانی به فریاد مومنین برس!
چرا که پیامبر ﷺ فرمود: کسی که به فریاد مومنی برسد خداوند در قیامت به فریاد او خواهد رسید. کسی که یک حاجت برادر مومن خود را برآورده کند خداوند حاجات کثیره او را برآورده خواهد کرد. کسی که مومنی را لباس بپوشاند یا سیر کند یا او را بر مرکب خود سوار نماید یا وسائل ازدواج او را فراهم نماید، خداوند او را از لباس ها و غذاها و مرکبها و همسران بهشتی عنایت کند... کسی که برادر مومنش را بخاطر خدا زیارت کند زائر خدا خواهد بود.
مبادا لغزش مومنین را پیگیری کنی که خدا نیز با تو چنین خواهد کرد! کمترین مرحله کفر این است که انسان کلامی را از برادر مومنش بشنود و آنرا بخاطر نگه دارد تا روزی او را رسوا کند!»
توفیق یا آزمون
آن چه در این نامه بسیار از نکات دیگر قابل توجه است این است که این شخص یعنی نجاشی ولایت اهواز را برای خود توفیق و طعمه نمی دانست بلکه آنرا مایه ابتلا و آزمایش می دانست. چنانچه در نامه خود به امام صادق علیه السلام گفت: من به ولایت اهواز مبتلا شدم!
و امام علیه السلام نیز فرمود: من از این خبر هم خوشحالم و هم ناراحت!!!
امیرالمومنین علیه السلام نیز به یکی از کارگزاران خود فرمودند: شغل تو طعمه و شکار برای تو نیست بلکه امانت است.[«إن عملک لیس لک بطعمة و لکنه أمانة». بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۶۲]
آری انسان اگر ایمان به خدا و آخرت داشته باشد، نگاهش به مقام و موقعیت خصوصا در حکومت اسلامی صرفا نگاه به یک موقعیت خطیری است که مایه آزمایش بسیار سختی برای او خواهد بود و با وجود چنین ایمان و عقلی، انسان باید از پست و مقام فراری باشد نه اینکه برای بدست آوردن آن رقابت کند یا خدای نکرده برای رسیدن به آن مرتکب حرام شود، چرا که این وسیله هدف را توجیه نمی نماید!