متن پیش رو گزارش تفصیلی سخنرانی حجت الاسلام سید محمد مهدی میرباقری در جمع مداحان و عاشقان اهل بیت در مسجد ارک تهران می باشد که در ابتدای ماه محرم 92 برگزار شده است. این جلسه با محوریت رسالت هیئات مذهبی برگزار شده است. در ابتدای این مجلس ایشان با اشاره به جایگاه و خاص سیدالشهداء و عاشورا و شفاعت و دستگیری حضرت در توحید و بندگی همهگان ظرفیت مساله توسل و هیات و گریه را بیان می کنند. در ادامه بحث را به فتنه های شیطان و تمدن مادی غرب امروز برده و جریان پرستش دنیا را در حال حاضر تحلیل کرده و درگیر آنها با عاشورا را اشاره می کنند. در انتها با اشاره به این درگیری وظیفه هیئات مذهبی را در این فضا تصویر می کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. اللّهمّ، كن لولیك الحجه بن الحسن صلواتک علی و علی آبائه، فی هذه السّاعه و فی كلّ ساعه، ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا، حتّى تسكنه أرضك طوعا، و تمتّعه فیها طویلا و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعه من رحمتک و فوزا عندک. خداوند قلوب ما را به محبت و معرفت حضرت بقیه الله(عج) منور بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. خدا را شاکر هستم در این جلسه نورانی توفیق حضور دارم.
به استقبال ماه محرم می رویم و ما اگر خوب بتوانیم از این ایام استفاده کنیم حقیقتا به منزله شب قدر هست و راه ما را بسیار کوتاه می کند. اگر یک قطره اشک برای امام حسین خوب ریخته شود، تدارک هفتاد سال عمر انسان را می کند. و این بابی است که به رغم تمام تلاشی که شیطان و دستگاه سقیفه کرد، خدای متعال برای نجات دوستان نبی اکرم(ص) و اهل بیت باز کرده است.
اصل کلام بنده در این فرصت کوتاه این است که خطراتی که مومنین و جامعه ایمانی را تهدید می کند، در هیچ دوره ای بعد از صدر اسلام نبوده و الان خطرات بسیار سنگین تر از دوران گذشته است. نقشه ها بسیار پیچیده تر شده و جنگ ها به تعبیر امروزی جنگ های نرم است و نفوذ دشمن تا عمق خانه های ما واقع شده است و بعد ما متوجه می شویم و شاید متوجه هم نشویم. در این درگیری سنگین، تنها ملجا و پناهگاه، وجود مقدس سیدالشهداست. «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» در واقع هم فضا فضای ظلمانی است و هم فتنه ها، فتنه هایی سنگین. همان چیزی که خدای متعال در آیه ظلمات از او پرده برداشته است و دستگاه شیطان و اولیاء طاغوت و فراعنه تاریخ و جبهه مقابل نبی اکرم را اینگونه به تصویر کشیده است که «أَوْ كَظُلُماتٍ فی بَحْرٍ لُجِّی یغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یدَهُ لَمْ یكَدْ یراها وَ مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»(نور/40) آیه می فرماید: مثل دستگاه کفار و شیاطین و دشمنان نبی اکرم و اهل بیتشان، مثل دریای عمیق مواجی است که موج ها بر فراز یکدیگر می غلطند و بر فراز این دریا، یک ابر تیره غلیظ هست. طبیعی است انسانی که به عمق این دریا مبتلا شده، دست خود را حتی از آستین بیرون بیاورد نمی تواند ببیند.
در این فضای ظلمانی که اولیاء طاغوت ایجاد کردند که «یخرجونهم من النور الی الظلمات»(بقره/257) و همه زندگی را می پوشاند، و فضای تاریکی که حق و باطل در آن مبهم می شود؛ در این فضای تاریک و آلوده و در این فتنه های هولناک تنها چیزی که به درد می خورد نور امام است. درباره آیه «وَ مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» فرمود: این نور، امامی است که از اولاد فاطمه است. اگر انسان نورانی به نور امام نشد، تا قیامت نوری دیگر در کار نیست. این دستگاه ظلمانی دشمنان اهل بیت علیهم السلام همراه با طوفان های شدیدی است که احدی امکان نجات از ظلمات و فتنه های آنها را ندارد.
جایگاه بلای سیدالشهداء برای دفع شیطنت در عالم
این است که برای دفع این خطر عظیم می بایست، بلاء عظیمی مثل عاشورا تحمل بشود. عاشورایی که عظمتش همه هستی را فرا بگیرد و راه همه عالم را به سوی خدا باز کند. این بلاء عظیمی است که نبی اکرم(ص) تحمل کردند و اعظم ابتلائات عالم است و هیچ پیغمبری توان تحمل این مصیبت را نداشته و ظرف تحمل این حادثه نبوده است. حادثه عاشورایی که درباره آن داریم «أَشْهَدُ أَنَ دَمَكَ سَكَنَ فِی الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّه الْعَرْشِ وَ بَكَى لَهُ جَمِیعُ الْخَلَائِقِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْع»(1) این تعبیر در زیارت اول سیدالشهداء در مفاتیج الجنان آمده است. یعنی خون تو در مقام خلد آرام گرفت که این تعبیر نیاز به شرح دارد. همه ستون های عرش الهی برای این خون به لرزه در آمد و همه سماوات و ارض بر خون تو گریستند. در راویات داریم، فرمود: ملائکه و جمادات گریستند. حیوانات و نباتات و حتی جهنم و اهل جهنم گریستند. بهشت و بهشتیان گریسته اند و به تعبیر زیبای محتشم «در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
این تعبیر را من در بعضی از آثار ادبی دیدم و نمی دانم چقدر دقیق است که این بیتی که به محتشم منسوب است که فرموده «گرچه بریست از ملال، ذات ذوالجلال او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال» می گوید وقتی بیت قبل را گفت که «در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است» یک مرحله باز می خواست جلوتر برود و از ساحت الهی هم خبر دهد لذا گفت «گرچه بریست از ملال ذات ذوالجلال» اینجا دیگر قلم را گذاشت و خوابید چرا که خدای متعال که منفعل نمی شود و این تحولاتی که در ما پیدا می شود در خدای متعال راه ندارد. به او در خواب فرمودند: بگو «او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال» یعنی «قلب المومن عرش الرحمان»(2) و قلب نبی اکرم که عرش کلی خدای متعال است در این واقعه درگیر بود.
بکاء و زیارت سیدالشهداء طریق سلوک همه عوالم
پس ببینید این بلای عظیمی که اتفاق افتاده برای چه بوده است؟! ما که فقط گریه نمی کنیم بلکه همه کائنات گریه می کنند. اگر اشک ما نردبان سلوک ماست و با هر قطره اش گناهان طولانی و گناهان و خطیئه هایی که تبدیل به بیماری های مضمن شده می تواند اصلاح بشود، گریه جماد و نبات و ملائکه و انبیاء مقربین هم همینطور است. گریه نبی اکرم هم همین است. گریه امام سجاد و امام زمان هم همین است. آنها اگر این گریه مرضی خدا نباشد و راه را به سوی قرب باز نکند که این طور گریه نمی کنند. اینکه امام سجاد(ع) وقتی غلامشان به حضرت عرض کرد: آقا 35 سال است گریه می کنید بس است دیگر. حضرت فرمودند چه می گویی! جناب یعقوب 12 پسر داشت یکی از آنها از او دور شد و حتی می دانست او زنده است ولی آنقدر گریه کرد که «وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»(یوسف/84) چشمهای حضرت سفید شد. البته می دانید این استدلال ها هم مال ضعف فهم مخاطب است وگرنه فعل امام سجاد(ع) از فعل یعقوب(ع) حجیتش بیشتر است. ولی حضرت به قرآن استشهاد کرده که این پیغمبر الهی که قرآن مدحش می کند که گریه ناروا نمی کند. گریه بر یوسف محبوب خدا بود و راه گشا بود. فرمود من چطور گریه نکنم 18 درحالیکه نفر از بنی هاشم در یک نیمروز از دم تیغ گذشتند درحالیکه سیدالشهداء(ع) قابل مقایسه با یوسف(ع) نیست. این گریه، گریه ای است که همه سماواتی ها و همه عوالم از آن بهره مند هستند. پس نبی اکرم(ص) بلا را تحمل کردند که همه عالم را راهی راه خدا بکنند.
فقط بکاء بر حضرت هم نیست بلکه زیارت حضرت هم همینطور است. این که حرم مطهرش «مختلف الانبیاء» است و انبیاء فوجی می آیند و فوجی می روند. «مختلف الملائکه» است یعنی ملائکه فوجی می آیند و فوجی می روند. یک فیضی این جا هست وگرنه انبیاء که از سماوات بی جهت نمی آیند. این روایت را من مکرر تقدیم کردم که در کامل الزیارات هست، امام صادق (ع) در حیره بودند و به صفوان جمال که شتردار بود و گاهی شترهایش را به حضرت کرایه می داد و همسفر ایشان می شد و از راویان خیلی خوب هم هست؛ می گوید حضرت به من فرمودند: برویم زیارت سیدالشهداء؟! گفتم: شما امام معصوم هستید و امام معصوم محور کائنات است. هیچ ملکی برای هیچ امری نازل نمی شود جز اینکه اول به سراغ امام می آید. شب قدر ملائکه مقربین همراه با روح که اعظم از ملائکه است بر او نازل می شوند. شما هم مگر زیارت می روید؟! مگر برای شما هم فیضی در زیارت هست؟! یک تعبیری امام صادق فرمودند که حیرت انگیز است و قابل ترجمه هم نیست. فرمود: خدای متعال هر شب جمعه بر کربلا هبوط می کند. هبوط الهی، هبوط جسمانی نیست ولی معنایش چیست من نمی فهمم! حالا من ترجمه با زبان خودم می کنم. انبیاء در سماوات می بینند هر خبری در عالم است، در کربلاست. ملائکه در عوالم خودشان می بینند هر خبری هست در کربلاست. فرمود: همه 124 هزار پیغمبر و اوصیائشان و همه ملائکه به کربلا سرازیر می شوند لذا ما هم می آییم. صفوان یک سوال کرد گفتک پس شما ملاقات با خدا در کربلا دارید؟! (البته ملاقات جسمانی نیست) و هر شب جمعه فیضی در کربلا نازل می شود و سفره لقاء برای شما اهل بیت در کربلا پهن می شود؟!