هیأت عاشواریی، سنگر تربیت انسان موحد در مقابل شیطان و تمدن مادی غرب و تجدد/بخش دوم
وعده ظهور ادامه جریان بلای حضرت
خب این جریان سیدالشهداء و بلاء عظیمی که حضرت تحمل کردند برای چیست؟ این پدیده که وسیله شفاعت نبی اکرم(ص) است که البته فقط وسیله شفاعت آخرت نیست بلکه در همین دنیا دست مخلوقات را گرفتند و موانع راه خدا را از سر راهشان برداشتند. در عالم برزخ با همین وسیله تطهیر می کنند و بالا می برند. این وسیله شفاعت نبی اکرم، و این بلاء نبی اکرم که کائنات را با او سیر می دهند، با این وسعت و عظمت برای چی تحمل شده است؟ دو نکته است، یکی تحقق جامعه و مدینه فاضله عصر ظهور است. هرچند این تعابیر اصلاً تعابیر گویایی نیست. تعابیری که در تاریخ فلسفه و علوم اجتماعی مبتذل شده است. یعنی تحقق جامعه عصر ظهور هست. جامعه عصر ظهور جامعه ای است که روح نبی اکرم در همه زوایای زندگی آن جامعه تجلی می کند.
درباره همین مسئله داریم «والشمس والضحیها * والقمر اذا تلیها * والنهار اذا جلیها» قسم به خورشید و پرتو آن و به ماهی که تالی تلو و دنبال کننده اوست و به روزی که این خورشید را تجلی می دهد. فرمود: شمس وجود مقدس نبی اکرم(ص) است. پرتو این شمس دین نبی اکرم هست و این قمر امیرالمومنین است و روزی که شمس را تجلی می دهد، عصر ظهور حضرت بقیه الله است که از آستان مقدس وجود امام زمان، نور نبی اکرم تجلی می کند و همه عالم پر از نور می شود. یعنی وقتی است که درهای این بیوت و بیت نبوت که نور الهی در او تنزل پیدا کرده باز می شود.
در قرآن داریم «الله نور السماوات و الارض مثل نوره کمشکاه»(نور/35) فرمود مثل نور خدا نبی اکرم است که همه انوار الهی در همه عوالم خلقت، در وجود ایشان متجلی است. «اللهم صل علی محمد نبی رحمتک و کلمه نورک»(3) ایشان کلمه نور الهی است. این مثل نور الهی می آید تا «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه»(نور/36) فرمود: این بیوت خانه های نبوت اند. خانه های انبیاء هستند و خانه ولایت است. عصر ظهور عصر تجلی مثل نور الهی در خانه ولایت امام زمان است. همه این نور تجلی می کند لذا همه عالم روشن می شود. «و اشرقت الارض بنور ربها»(زمر/69) زمین با نور امام روشن می شود. همه زندگی مردم، روحشان فکرشان، رفتارشان، آهنگ و رنگ ولایت نبی اکرم را پیدا می کند که فرمود «صبغه الله و من احسن من الله صبغه»(بقره/138). درهای این «بیت النور» به وسیله امام زمان به روی همه گشوده می شود.
آن زمان است که حجاب سقیفه برداشته شود که «و الیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی» فرمود: این لیل دولت مخالفان نبی اکرم و امیرالمومنین است و این حجابی که بر ولایت امیرالمومنین افتاده برداشته می شود. و این نهار دوران حضرت بقیه الله هست که امیرالمومنین صبر کردند تا عصر ظهور این حجاب کنار رود. وقتی کنار رفت و نور نبوت نبی اکرم، مثل نور الهی، در بیت وجود مقدس امام زمان تجلی کرد، آنگاه همه آرام آرام وارد این بیت می شوند که «فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ و َالْآصَالِ رِجَالٌ لَّاتُلْهِیهِمْ تِجَارَه وَ لا َبَیعٌ عن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاَه وَ إِیتَآءِ الزَّكوه» کسانی که وارد این بیت می شوند، شخصیت هایی هستند که هیچ تجارتی آنها را از ذکر خدا غافل نمی کند. این خانه ها، خانه ذکر و رفعت است. در دوره ظهور امام زمان که نور نبی اکرم تجلی می کند راه به سوی سماوات باز می شود و همه سماواتی می شوند.
و میوه های شجره ولایت، مخصوص سماواتی هاست که «أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاء * تُؤْتىِ أُكُلَهَا كلَُّ حِینِ بِإِذْنِ رَبِّهَ»(ابراهیم/24) و آنها با همه وجودشان از این میوه های شجره ولایت ارتزاق می کنند. فرمود اصل شجره نبی اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین است. فرعش محیط ولایتشان است و میوه های آن معارف اهل بیت است و قلوب مومنین سماواتی ها از آن بهره مند می شوند. وقتی حضرت ظهور می کنند، راه به سماوات باز می شود، درهای بیت نبوت گشوده می شود و وارد این بیت می شوند. همه سماواتی می شوند و همه از شجره ولایت متنعم می شوند. همه صبغه الله پیدا می کنند که فرمود این صبغه الله همان ولایت است. صبغه الهی بر نبی اکرم و اهل بیت زده شده و هر کسی وارد این بیت شد، این رنگ بر همه هستی او می خورد. همه وجودش بندگی می شود.
وقتی وارد این بیت شدند می شود «لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله» یا «الذین هم علی صلاتهم دائمون»(معارج/23) یعنی در بازار و کسب و کار هم که هستند در متن نماز هستند. زیرا فرمود: «نحن الصلاه»(4) یعنی اگر کسی وارد محیط ولایت شد، این نماز هفده رکعتی را باید بخواند، ولی همیشه در نماز است. و کسیکه خارج از محیط ولایت است، این افعال را هم به جای بیاورد وارد وادی نماز هم نمی شود. نه اینکه نماز می خواند و قبول نمی شود. اصلا نماز نمی خواند بلکه یک کار دیگری می کند.
این مزد این بلای عظیم است. لذا ابراهیم خلیل عرض کرد: ای کاش فرزندم را قربانی می کردم و به ثواب اعظم مصائب می رسیدم، خدای متعال (البته به ترجمه بنده) در آن حدیث نورانی امام رضا ارواحنا فداه، به ابراهیم خلیل فرمودند: آن ثواب مال شما نیست، مال نبی اکرم است. ظهور مزد نبی اکرم است. لذا در روایات می بینید یکی از 4 مزدی که خدای متعال به سیدالشهداء داده این است که حضرت بقیه الله از نسل ایشان قرار داده است. پس یک نکته این است که تحقق عصر ظهور و تحقق آن جامعه ای که انوار و مشکاه الهی در آن تجلی می کند و همه این قلوب و جامعه چراغ دان می شود و نور نبی اکرم در آنها ظهور پیدا می کند و همه مومن و موحد می شوند و دوام در نماز و عبادت پیدا می کنند (تعبیر دعای کمیل که «حتی تکون اعمالی و اورادی کلها وردا واحدا و حالی فی خدمتک سرمدا») و امام زمان امام آنهاست و همه مومنین مأموم ایشان و همه زندگیشان صلاه و عبادت که «بنا عبدالله بنا عرف الله» و انوار معرفت در قلوب همه تجلی می کند، عقول همه کامل می شود؛ اینها همه مزد عاشوراست.
و از یک منظر دیگر همه و حتی انبیاء در سلوک خودشان، در آخرین مقامات محتاج به عاشورا هستند. این است که ابراهیم خلیل را هم بعد از قربانی اسماعیل سلام الله علیهم اجمعین به گودی قتلگاه می برند. پس یک چهره دیگر عاشورا هم مبارزه با دستگاه شیطنت و ظلم است که جلوی بندگی عالم می خواهد بگیرد و حضرت شفیع در جریان بندگی هستند. بله دستگاه شیطان «ظلمات بعضها فوق بعض» می باشد که «فی بحر لجی» است. یعنی این دریای عمیق فتنه خیز و به تعبیر امروزی ها سونامی های سنگینی در ته این دریا هست و تنها چیزی که انسان را از آن ظلمات و از آن فتنه ها نجات می دهد سیدالشهداء و عاشورا است که «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه».
فتنه شیطان در عالم و تمدن غرب / تعریف جامع دستگاه شیطان بر مبنای پرستش دنیا
نجات از پیچیدگی های شیطانی است که 6 هزار سال عبادت خودش را که در خطبه قاصعه آمده «لَا یدْرَى أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَه»(5) زیر پا گذاشته و به خدا گفته همه فرزندان آدم را به زیر می کشم؛ همه مومنین را به زیر می کشم و دو رکعت نماز 4 هزار ساله خودش را خرج این کار کرده است. در همین رابطه حضرت فرمود: یا علی به اندازه ای که تو به راه های هدایت آشنا هستی او به راههای ضلالت آشناست. یعنی می داند چطور مردم را سردرگم کند. در مقابل این ظلمت عاشوراست که چراغ هدایت است.
به ویژه در دنیای امروز که ظلمات شیطان و شیاطین انس و جن و اولیاء طاغوت و بنی امیه و اتباعشان کار را به جایی رسانده است که «ملئت ظلما و جورا» یعنی هیچ نقطه روشنی باقی نگذاشتند. معروف شده منکر و منکر به معروف تبدیل شده است. تحت عنوان پیشرفت و توسعه و گسترش عدالت و اعتدال یک مدنیت مادی درست کرده اند که «ظلمات بعضها فوق بعض» هیچ نقطه روشنی در آن نیست. بگذرید از کسانی که فریفته این تمدن شده اند و در زمانی که تشت این تمدن از بام افتاده و خود غربی ها کوس رسوایی این تمدن را زدند هنوز هم از آن دفاع می کنند. ولی واقعا پیچیده ترین ظلمت شیطان است. یکی از عظیم ترین حجاب های ولایت، حجاب مدرنیته و تجدد است. به اسم توسعه و پیشرفت، همه چیز را تغییر می دهند. عنایت کنید؛ بحث سیاسی نیست بلکه کاملاً فرهنگی است.
خودشان وقتی توسعه را تعریف می کنند می گویند توسعه غیر از رشد است. رشد یعنی افزایش شاخص های اقتصادی ولی توسعه یعنی تغییر همه جانبه و همه شئون جامعه. فرهنگ و اخلاق بر محور رشد تولید باید تعریف شوند و این یعنی بر محور تمتع از دنیا بودن. یعنی می گوید تعریف توسعه این است که می خواهم اخلاق را تغییر بدهم. عاطفه و فرهنگ و مناسبات اجتماعی را تغییر بدهم. خودشان می گویند سنت را به نفع تجدد تغییر بدهند. دین را هم می برند در سنت. صریحا می گویند توسعه یعنی تغییر فرهنگ مذهب و سنتی به فرهنگ تجدد. فرهنگ تجدد چیست؟ فرهنگ عشق ورزی به دنیا و تمتع به دنیا و به تعبیر امام، بت پرستی مدرن. این همه هیاهو در دنیا بر سر بت پرستی مدرن است. بحث خدا پرستی نیست با صدای بلند و با صراحت هم می گویند که این تمدن تمدنی است که ادیان را پشت سر گذاشته است.
در همین کشور ما در دوره اصلاحات تعبیری گفتند که دهان آدم بشکند اگر این تعبیر را بگوید العیاذ بالله. بله فرموده بودند: که ما چطور می توانیم بگوییم مناسبات اجتماعی اصلاح کردیم را، در حالی که خدا هنوز نمرده است. این حرف اینها نیست بلکه حرف فیلسوفان اجتماعی غرب و پرچمداران این راه است. با هر رنگ و لعابی که بیایند همین تمدن است. با لعاب توسعه یا لعاب اعتدال.
اعتدالی که توسعه غربی می گوید غیر از عدالت است. اعتدال یک فن است. مناسبات توسعه را اعتدال می گویند. غیر از عدالت است که یک مفهوم اخلاقی و ارزشی است. عدالت بر محور توحید تعریف می شود. عدالت مطلوب فطری همه انسانهاست. عدالت صفت فعل خداست. اعتدالی که آنها جایگزین عدالت می کنند تناسبات توسعه است. اصلش هم از ادبیات طب یونان گرفته شده، و بعد هم از ادبیات ارسطو، غیر از عدالتی است که دین می گوید. عدالت کلمه عدلش امام است؛ ولایت حقه است که «وَ تَمَّتْ كَلِمَه رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلا»(انعام/115) عدالت، کلمه رب است. فرع امام زمان است. این عدالت و اعتدالی که اینها می گویند فرع توسعه است. مناسباتش هم مناسبات توسعه است. با هر ادبیاتی این را بخواهند بیاورند، ظلمات و تاریکی اش را با خودش بدنبال می آورد. تغییر ادبیات چیزی را عوض نمی کند. مناسبات توسعه غربی «ظلمات بعضها فوق بعض» است. خودشان هم می دانند. من نمی دانم چرا بعضی بی دلیل دفاع می کنند. دیگر دوره دفاع از تجدد گذشته است. کوس رسوایی شان در همه عالم زده شده است.
ببینید ما الان با چنین فتنه ای روبرو هستیم که می خواهد همه شئون زندگی بشر را بر محور توسعه سرمایه تغییر بدهد. عاطفه انسان را هم مثل انرژی های مادی خرج توسعه سرمایه می کنند. مثل این که شما بنزین را می سوزانید و با تبدیل کربن و اختلاف پتانسیل، حرکت مکانیکی با آن ایجاد می کنید. عینا همین را برای عاطفه انسان می گویند که عاطفه انسان را بسوزان و تبدیل کن به یک عاطفه دیگر تا توسعه واقع بشود. اخلاق را خرج توسعه می کنند. آدم کالای سرمایه ای در این دستگاه خواهد بود، نه سرمایه تابع کرامت انسان. ما هستیم و این دستگاه پیچیده و هزار رنگ. دعوت به دنیا از هر موجی از امواج تجدد به گوش می رسد. اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اخلاقش همه نغمه های دعوت به دنیاست. شما بوی خدا در این تجدد احساس نمی کنید. البته نمی گویم آدم هایی که در فضای تجدد اسیر شدند، موحد نیستند. چرا. در کاخ فرعون هم همسر فرعون از بهترین موحدان است. مومن آل فرعون است هم از بهترین موحدان است. اما معنایش این نیست که از خانه فرعون ندای توحید شنیده می شود. بنای تجدد، بنای کفر و مبارزه با ادیان و مبارزه با خدا است. چه بگویند چه نگویند. و گفتند؛ صد بار هم گفتند. منتها فتنه آنقدر پیچیده است که معروف منکر شده و منکر شده معروف. پرچمداران توسعه که پرچمداران پرستش دنیا و مبارزان با اخلاق انبیاء هستند، خودشان را حامیان حقوق بشر و عدالت می دانند. عدالت را هم به اعتدال تعریف می کنند. اعتدال چیست؟ تناسبات توسعه. توسعه چیست؟ توسعه کامیابی از دنیا بر محور منافع مستکبرین.
اینها شعار نیست بلکه حرف هایی است که خودشان گفته اند. ولی حرفهایی در جبهه مقابل زده می شود که آدم تعجب می کند. دوره این حرفها دیگر گذشته است. چرا این قدر از دنیا عقب هستید؟! لااقل از دنیا عقب نباشید. تازه رسیده اند به اعتدال به مفهوم توسعه غربی. طیب الله انفاسکم! انقلاب اسلامی در دهه چهارم، الگویش اعتدال غربی شده است! اعتدال هم یعنی توسعه. عقلانیتش همان عقلانیت است. اخلاقش همان اخلاق است.
ما هستیم و این فتنه پیچیده و سنگین. فتنه ای که باطل مثل حق بروز می کند. منکر به اسم معروف تثبیت می شود. نعمات دنیا و تمتع به دنیا به اسم عدالت و منافع مردم و امثال اینها مطرح می شود. همش آهنگ دنیا پرستی است. پیچیدگی دستگاه شیطان در دوره جدید به حدی است که برای همه زوایای زندگی نقشه کشیده است. همه جا هم با الگوهای پیچیده اداره می کند. دیگر برنامه های سابق را نمی بینیم. سبک زندگی را در الگوی توسعه منحل می کند. و هیچ کجای زندگی شما را خالی نمی گذارد. از قبل از تولدتان برنامه می دهد، تا مرخصی زایمانش، تا مهد کودکش تا دانشگاهش تا اشتغالش و حتی تا خانه سالمندان و اتاق ایزوله و مرگش. همه 60 سال عمر را پرکرده است. همه اش هم پر از ظلم و جور است. هیچ کجایش عدل نیست. آنجایی هم که بوی عدل می دهد جور است. نمی گویم باز انسان های موحد و متدین و عادل در غرب نیستند. آن بحث دیگری است. موحدین در غرب فراوان اند.
ما هستیم و این شیطنت مدرن و شبهات شیطانی. طلسم ابزار ارتباط و توسعه ارتباطات جمعی راه انداخته اند. بیش از هزار کانال ماهواره ای هرچه دلشان می خواهد پخش می کنند، اسمش را هم می گذارند آزادی. این آزادی است؟ اگر قبلا کسی یک تلفن به خواهر یا دختر شما می زد مچش را می گرفتید. حالا شده ماهواره و ابزار الکترونیکی که این همه امواج بر سر افراد می ریزند، کسی هم نیست بگوید چرا. اسمش را هم آزادی می گذارند. بعد هم می گویند رقابت آزاد است و شما هم می توانید بکنید. این چه عدالتی و آزادی است؟! شیطنت از این پیچیده تر هم می شود؟! هیچ کس هم حق ندارد بگوید چه کسی به شما اجازه داده هزار کانال ماهواره را در کشور موحدین و مومنین پخش کنید. می گوید آقا شما استفاده نکنید! شما حق تحریک به دنیا را دارید ولی ما نباید استفاده کنیم! کجای این عدالت و آزادی است؟ اسمش را هم می گذارند توسعه تکنولوژی و تمدن و پیشرفت. کجای این مدنیت است؟! شیطنت پیچیده است. تفرعن و استکبار جدید است. بت پرستی مدرن است. تحریک شهوات است.
افزودن دیدگاه جدید