روضه
ورودیه
هنگامی که کاروان اباعبدلله (علیه السلام) به محلی رسید، دیدم اسب نجیب او به یکباره ایستاد.
هرچه می خواست که اسب حرکت کند، نکرد.
حضرت شش اسب از اسبهای خود را عوض کردند؛ ولی اسبها هیچ یک قدم از قدم برنداشتند، همین که حضرت این حالات را دید پرسید:
این زمین چه نام دارد؟ عرض کردند: غاضریه.
فرمود:
اسم دیگر هم دارد؟ عرض کردند: نینوا.
فرمود: غیر از این دو اسم، اسمی دیگر نیست؟ عرض کردند: شاطِی الفرات.
فرمود: اسم دیگر هم دارد؟ عرض کردند: بلی «کربلا» هم می نامند.
همین که امام نام کربلا را شنید، صدا را به آه بلند کرد و گریه بسیار کرد.۱
آنگاه خطاب به اصحابش فرمود: در همین مکان خیمه ها را برپا کنید؛ چون خیمه ها بر پا شد، زینب هراسان به سوی برادرش آمد و فرمود:
این بیابان را خوف ناک می بینم، چرا که خوف عظیمی از آن به من روی آورده است.۲
پس باز فرمود به زینب که واقعه شهادت من و اصحابم در همین مکان می باشد؛ آنگاه زینب س بی هوش بر زمین افتاد.۳
-----------------------------
پی نوشتها:
۱. مقتل شوشتری ص ۱۲۴.
۲ . ریاحین الشریعه ج 3 ص ۷۷.
۳.روضه الحسین ص ۵۲.