آیه ی تبلیغ از منظر علمای شیعه و سنی

موضوع نوشتار: 
احمد باغچقی
آیه تبلیغ

چکیده:
در قرآن کریم آیات بسیاری پیرامون ولایت امیرالمومنین علی(علیه السلام) نازل شده است.
یکی از آیاتی که موضوع آن ولایت وخلافت امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) می باشد آیه ی67سوره مائده است که بسیاری از صحابه گرانقدر و علما و مفسرین فریقین براین مطلب تصریح کرده اند، و بیان داشته اند که این آیه مربوط به واقعه غدیرخم می باشد.
در مقاله حاضر ضمن بررسی آیه به برخی شبهات پیرامون آن هم جواب داده شده است.
آغاز سخن:
« یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِن النّاس اِنّ اللهَ لایَهدی القَومَ الکافرین.»[1]
ترجمه: ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً ( به مردم) برسان و اگر ( این کار را) نکنی، رسالت او را انجام نداده ای و خداوند تو را از ( خطرات احتمالی) مردم نگاه می دارد و خداوند جمعیت کافران ( لجوج) را هدایت نمی کند.
مقدمه:
این آیه ی شریفه که به آیه ی تبلیغ مشهور شده است، پیرامون مهمترین مسأله جهان اسلام، پس از مسأله ی نبوت و پیامبری بحث می کند و به پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در اواخر عمر شریفش، با اصرار فراوان، دستور می دهد که مسأله ی خلافت و جانشینی پس از خودش را با صراحت تمام با مردم در میان بگذارد و تکلیف مردم را از این جهت روشن کند.[2]
در تفسیر این آیه دانشمندان شیعه و سنی مطالب مختلفی را بیان داشته اند که ما سعی کردیم آن را به صورت بی-طرفانه مورد بررسی قرار دهیم که از مجموع آن بدست می آید که نظر قاطبه علماء شیعه و سنی در مورد آیه، نصب به خلافت ( بلافصل) امام علی بن ابی طالب ( علیه السلام) در روز عید غدیر خم توسط نبی اکرم اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از جانب خداوند متعال می باشد.
تفسیر آیه:
این آیه لحن خاصّی بخود گرفته است که آن را از آیات قبل و بعد مشخص می سازد. در این آیه روی سخن فقط به پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) است، تنها وظیفه او را بیان می کند؛ با خطاب  ای پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ( یا اَیُّها الرَّسول ) شروع شده و با صراحت و تأکید دستور می دهد که آنچه از طرف پروردگار بر او نازل شده است را به مردم برساند. ( بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلیکَ مِن رَبِّکَ ).
پس برای تأکید بیشتر به او اخطار می کند که اگر از این کار خودداری کنی ( هرگز خودداری نمی کرد ) رسالت خدا را تبلیغ نکرده ای ( وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ )
سپس به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) که گویا از واقعه ی خاصی اضطراب و نگرانی داشته دلداری و تأمین می دهد و به او می گوید: « از مردم در ادای این رسالت وحشتی نداشته باش، زیرا خداوند تو را از خطرات آنها نگه خواهد داشت.» ( وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِن النّاس ) [ البته خوف آن حضرت بر حفظ اسلام و رسالتش بوده است نه خوف از جان خود.]
و در پایان آیه به عنوان یک تهدید و مجازات، به آنهایی که این رسالت مخصوص را انکار کنند و در برابر آن از روی لجاجت کفر بورزند می گوید: « خداوند کافران لجوج را هدایت نمی کند.» ( اِنّ اللهَ لا یَهدِی القومَ الکافرین).[3]
شأن نزول آیه:
آیه ی مورد بحث آیه 67 سوره ی مائده است و می دانیم که سوره ی مائده آخرین سوره[4] یا از آخرین سوره هایی است که بر پیامبر اعظم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نازل گشته است. یعنی این آیه در سال دهم بعثت، در آخرین سال زندگی آن حضرت و بعد از 23 سال تبلیغ پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نازل شده است.
حال اين سوال پيش مي آيد که بعد از 23 سال زحمت طاقت فرسای پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم) چه مسأله ی مهمی بر زمین مانده است؟ و این چه مأموریت مهمی است که همسنگ و همطراز نبوت است؟ و چه ویژگی ای دارد که پیامبر اعظم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از خداوند تضمین برای حفظ جان خود گرفته است؟
براي پاسخ به اين سوال ابتدا بايد گفت که عده ی زیادی از محدثان صدر اسلام معتقدند که آیة فوق در شأن امیر المؤمنین علی( علیه السلام ) نازل شده است و مسأله ی خلافت ایشان بعد از رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را متذکر شده است. از جمله این دانشمندان:
1. ابن عباس: راوی، مفسر معروف و کاتب وحی که مورد قبول شیعه و اهل سنت است. ( تفسیر طبری ص 262 )
2. جابر بن عبدالله انصاری: از بزرگان صحابه و چهره ای بسیار آشنا که او نیز مورد قبول هر دو گروه است. ( شواهد التنزیل، ج 1، ص 192، ح 249 )
3. ابو سعید خدری: از بزرگان صحابه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) که بسیار مورد احترام می باشد. ( درالمنثور، ج 3، ص 117)
4. عبدالله بن مسعود: یکی از نویسندگان وحی و از مفسران بزرگ قرآن کریم. ( درالمنثور، ج 3، ص 117)
5. ابوهریره: از راویان پرکار مورد قبول اهل سنت. ( شواهد التنزیل، ج1، ص 187، ح 243)
6و7. حذیفه و براء بن عازب: دو تن از معاریف اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم). ( الکشف و البیان، ج 4، ص 92)
و جمعی دیگر از یاران پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) که معترفند آیه ی فوق پیرامون ولایت حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است.
قابل توجه این که در مورد روایاتی که  بعضی از اشخاص نقل کرده اند، طرق مختلفی وجود دارد: مثلاً روایت فوق با یازده طریق از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است.[5]
نظر علمای شیعه و سنی در مورد آیه:
در بین علمای شیعه اتفاق نظر وجود دارد که این آیه در مورد واقعه غدیرخم و جانشینی حضرت علی ( علیه السلام) نازل شده است.
و در بین علمای اهل سنت هم بسیاری از آنها این اعتقاد را در کتب خود آورده اند.[6] از جمله:
حافظ ابو نعیم اصفهانی در کتاب ما نزل من القرآن فی علی ص 86.
ابو الحسن واحدی نیشابوریدر کتاب اسباب النزول ص 15.
حافظ ابو سعید سجستانی در کتاب الولایه لابن عقده ص 155 الی 254.
ابن عساکر شافعی در کتاب ترجمه امام علی بن ابیطالب (ع)، از تاریخ دمشق، ج 2، ص 86.
فخر رازی در کتاب تفسیر کبیر ج3، ص 636، ج 11، ص 49 ذیل آیه 67 مائده.
ابن صباغ مالکی در کتاب فصول المهمه ص 27.
قاضی شوکانی در کتاب فتح الغدیر ج 3، ص 57.
شهاب الدین آلوسی شافعی در کتاب روح المعانی ج6، ص 172.
شیخ محمد عبده مصری در کتاب تفسیر المنار ج 6، ص 463.
حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل ج 1، ص 191، حدیث 248.
جلال الدین سیوطی در کتاب در المنثور ج 2، ص 298.
ابو اسحاق حموینی در کتاب فرائد المسمطین.
حافظ ابن مردویه ( متوفای 416) به نقل سیوطی در کتاب درالمنثور.
در این جا برای روشن شدن مطلب به قسمتی از نظرات مطرح شده توسط علمای شیعه و سنی نسبت به این آیه می پردازیم:
1. مرحوم ثقة الاسلام کلینی(ره) در کتاب شریف « کافی» به سند صحیح از امام صادق (علیه السلام) آورده است:
فَلَمّا رَجَعَ رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم مِن حَجَّهِ الوَداعِ نَزَلَ عَلَیهِ جَبرَئیلُ علیه السلام فقال: « یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِن النّاس اِنّ اللهَ لایَهدی القَومَ الکافرین » فَنادَی النّاسَ فَاجتَمِعُوا وَ أَمَرَ بِسَمُراتٍ فَقُم شَوکُهُنَّ، ثُمَّ قال صلی الله علیه و آله و سلم: [یا] اَیُّها النّاسُ! مَن وَلِیُّکُم وَ أولی بِکُم مِن أنفُسِکُم؟ فقالوا: اللهُ وَ رَسولُهُ، فقال (ص): مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مَولاه، اَللهمَّ وال مَن والاه و عادِ مَن عاداهُ ـ ثَلاثَ مَراتٍ ـ .[7]
ترجمه: چون رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از حجه الوداع برگشت جبرئیل بر او نازل شد و گفت ( آیه 67 سورة مائده): « ای رسول تبلیغ کن آنچه ازپروردگارت به تو نازل شده و اگر نکنی، تبلیغ رسالت نکردی، خدا تو را از مردم نگه می دارد، به راستی خدا هدایت نکند کفار را » پیغمبر مردم را دعوت کرد و گرد آمدند و دستور داد زیر سایه ی درختان خار را جاروب کردند و خارهای آن را بر گرفتند، سپس فرمود: ای مردم کیست ولی و پیشوای شما و اولی به شما از خودتان؟ همه گفتند: خدا و رسولش، فرمود: هر که را من مولا و آقا هستم علی مولا و آقا است، بار خدایا دوستش را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار ـ تا 3 بار ـ .
2. و مرحوم شیخ صدوق در کتاب أمالی خود به سند صحیح از ابن عباس روایت می کند : ...فانزل الله تبارک و تعالی علیه ( یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ... ) فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) تهدید بعد وعید لامضین امر الله عزوجل فان یتهمونی و یکذبونی فهو اهون علی من ان یعاقبنی العقوبه الموجعه فی الدنیا و الاخره. قال و سلم جبرئیل علی علی(ع) بامرة المؤمنین فقال علی ( علیه السلام ) یا رسول الله اسمع الکلام و لا احس الرویة فقال یا علی هذا جبرئیل اتانی من قبل ربی بتصدیق ما وعدنی. ثم أمر رسول الله (ص) رجلا فرجلا من اصحابه حتی سلموا علیه بامرة المؤمنین ثم قال یا بلال ناد فی الناس ان لایبقی غداً احد الا علیل الاخرج الی غدیر خم ...[8]
پس چون خداوند این آیه را نازل کرد ( 67 مائده ـ یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ... ) رسول خدا فرمود: تهدیدی است بعد از وعده عذاب، باید دستور خدا را اجرا کنم و  اتهام و تکذیب مردم آسان تر از عذاب و عقوبت خداست. و جبرئیل با عنوان امیر المؤمنین به علی (علیه السلام) سلام کرد پس پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمان داد همه، یکی یکی آمدند و با عنوان « امیرالمؤمنین » بر او سلام کردند. آن گاه به بلال امر کرد: اعلان کن که فردا همه ـ جز افراد بیمار ـ در غدیرخم جمع شوند ...
3. عیاشی در کتاب تفسیر خود از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری روایت می آورد:
عن ابی صالح عن ابن عباس و جابر بن عبدالله (انصاری) قالا: أمر الله تعالی نبیّه محمداً (ص) أن ینصب علیاً (ع) علماً للناس لیخبرهم بولایته. فتخوّف رسول الله (ص) أن یقولو حامی ابن عمّه و اَن تطغوا فی ذلک علیه فأوحی الله الیه (یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِن النّاس ) فقام رسول الله (ص) بولایته یوم غدیر خم.[9]
ترجمه : ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری روایت کردند: خداوند متعال امر کرد به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) که علی ( علیه السلام) را به امامت مردم نصب کند و مردم را از ولایت او باخبر کند. پس پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) خوف کرد که مردم بگویند پسر عمویش را جانشین خود کرده و از این دستور پیروی نکنند که خداوند بر پیامبر  وحی نازل کرد ( یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ...) پس رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) ولایت علی (علیه السلام) را اعلام کرد در روز غدیرخم.
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان بعد از نقل این حدیث می گوید:
و هذا الخبر بعینه قد حدثناه السید ابو محمد، عن الحاکم ابی القاسم الحسکانی باسناده عن ابی ابی عمیر فی کتاب شواهد التنزیل لقواعد التفضیل و التأویل.[10]
4. فخر رازی که در میان مفسران اهل سنت بی نظیر است و تفسیر قوی و مشروحی دارد و انسانی هوشیار و  عالم است پس از بیان احتمالاتی در تفسیر آیة فوق، ولایت امیر مؤمنان علی ( علیه السلام) را به عنوان احتمالی مطرح می سازد و می گوید:
نزلت الآیه فی فضل علی بن ابیطالب (ع) و لما نزلت هذه الآیه اخذ بیده و قال « مَن کنتُ مَولاه فَعَلی مَولاه اللهم وال مَن والاه و عاد مَن عاداه » فلقیه عمر رضی الله عنه فقال: هنیئاً لک یا ابن ابی طالب! اصبحت مولای و مولای کل مؤمن و مؤمنهٍ ... [11]
ترجمه: این آیه در مورد علی ابن ابیطالب ( علیه السلام) نازل شده است. هنگامی که این آیه ی شریفه نازل شد پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) دست علی را گرفت ( و بلند کرد ) و فرمود: « هر کس که من مولای او هستم پس علی هم مولای او هست. پروردگارا کسانی را که ولایت علی را پذیرفته اند، دوست بدار و کسانی که با او به دشمنی برخاسته اند دشمن بدار» سپس عمر با علی ( علیه السلام ) ملاقات کرد و به آن حضرت عرض کرد: « ای فرزند ابوطالب! این فضیلت و مقام بر تو مبارک باشد تو از امروز مولا و رهبر من و همه مردان و زنان مسلمان شدی!».
5. حاکم حسکانی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب معروف خود بنام شواهد التنزیل لقواعد التفضیل و التأویل اینگونه آورده است:
أخبرنا عمرو بن محمد بن احمد العدل بقراءتی علی من اصل سماع شیخه زاهد بن احمد، [ أخبرنا] ابوبکر محمد بن یحیی الصولی [أخبرنا] المغیره بن محمد [ أخبرنا] علی بن محمد بن سلیمان النوفلی قال: حدثنی ابی قال:
سمعت زیاد بن منذر یقول: کنت عند أبی جعفر محمد بن علی و هو یحدث الناس اذ قام الیه رجل من اهل البصره یقال له: عثمان الأعشی ـ کان یروی عن الحسن البصری ـ فقال له: یابن رسول الله جعلنی الله فداک، ان الحسن یخبرنا ان هذه الآیه نزلت بسبب رجل و لایخبرنا من الرجل « یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلیکَ مِن ربِّک». فقال: لو أراد أن یخبر به لأخبر به، ولکنّه یخاف، ... فأنزل الله تعالی: « یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ـ یرید فما بلغتها تامه ـ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِن النّاس» فلما ضمن الله له بالعصمه و خوفه؛ اخذ بید علی بن ابیطالب، ثم قال: یا ایها الناس من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و احب من أحبه و ابغض من ابغضه.[12]
ترجمه : ... زیاد بن منذر می گوید: نزدم امام باقر ( علیه السلام) بودم در حالی که آن حضرت در گفتگو با مردم بود. شخصی از اهل بصره به نام « عثمان الاعشی» برخاست و گفت: ای فرزند رسول خدا جانم به فدایت باد از حسن بصری پرسیدم که این آیه ی « یا اَیُّها الرّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلیک مِن ربِّک » در مورد چه کسی نازل شده است؟ حسن بصری گفت: در مورد مردی، ولی نام او را مشخص نکرد. ( لطفاً شما نام او را مشخص کنید.) امام (علیه السلام) فرمود: اگر می خواست بگوید می توانست نام او را بیان کند ولی از ترس نگفته است ( اما من می گویم) ... این آیه نازل شد ( آیه 67 مائده) و چون که خداوند جان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را در مقابل خطرات احتمالی تضمین کرد، آن حضرت دست علی بن ابیطالب را بلند کرد و فرمود:
( ای مردم هر کس من مولای او سرپرست او هستم پس علی هم مولی و سرپرست او هست. خداوندا دوست دار علی (علیه السلام) را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار و یاری دهنده علی را یاری بنما .... و علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین و خلیفة خود معرفی کرد.)
پاسخ به چند شبهه:
برخی از اهل سنت در صدد توجیه دیگری برای آیه برآمده اند تا ربطی به مسأله ی غدیر نداشته و از مؤیدات ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به حساب نیاید.[13]
1. در تفسیر المنار[14] و تفسیر قرطبی[15] ( الجامع لاحکام القرآن ) آمده که آیه مبارکه ( یا اَیُّها الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک ....) بنابر قولی در مکه و قبل از هجرت نازل شده است. پس دلالتی بر جریان غدیر ندارد؟
جواب:
اولاً: در خود این تفاسیر هم ضد این قول آورده شده است. در المنار ج6، صفحه 463 آمده:و روی ابن ابی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر عن ابن سعید خدری: انها نزلت یوم غدیر خم فی علی بن ابیطالب ( علیه السلام).
ترجمه: روایت کرده اند ابن ابی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر از ابن سعید خدری که همانا این آیه ( 67 مائده) در روز غدیر خم در شأن علی بن ابیطالب ( علیه السلام) نازل شده است.
و همچنین قرطبی در تفسیر خود ج6 صفحه 244 با این که این قول را نقل کرده اما صراحتاً در رد این قول می گوید: « اگر این جریان در مکه رخ داده باشد این آیه باید مکی باشد در حالی که چنین نیست و به اجماع مفسران این سوره مدنی است.»
ثانیاً: طبق نقل بسیاری از مفسرین و مورخین اهل سنت این آیه در روز غدیرخم نازل شده است که از جمله ی آنها می توان به تفسیر اسباب النزول امام واحدی نیشابوری[16]، تفسیر کبیر فخر رازی[17]، تفسیر درالمنثور[18]، تفسیر روح المعانی آلوسی[19]، تفسیر طبری[20]، تفسیر غرائب القرآن نیشابوری[21]، تفسیر فتح البیان[22]، تفسیر قرآن العظیم ابن ابی حاتم[23]، تفسیر المنار[24]، شواهد التنزیل[25]، مناقب علی بن ابی طالب ابن مغازلی[26]، تفسیر الکشف و البیان ثعلبی[27]، ترجمة امام علی (علیه السلام) از ابن عساکر[28]، ... نام برد.
2. در تفاسیری از جمله مقاتل بن سلیمان[29] و جامع البیان[30] و معالم التنزیل بغوی[31] و تفسیر اسألة القرآن المجید و اجوبتها محمد بن ابی بکر رازی آیه ی تبلیغ را در مورد مکر یهود تفسیر کرده اند. همچنین فخر رازی هم در احتمالات دهگانه خود در تفسیر آیه، این احتمال را هم بیان کرده است و تنها دلیل آن را نیز سیاق یا تناسب آیات قبل و بعد دانسته که جملگی درباره ی یهودیان است.
جواب: اولا: ( طبق آنچه نقل شده)[32]سوره مائده آخرین سوره ای است که بر پیامبر (صلی الله وآله و سلم) و در حجة الوداع نازل شده است و در آن موقع یهود شرکتی نداشته اند تا پیامبر از آن ها خوف داشته باشد و احتیاج به محافظت و نگهبانی داشته باشد.
ثانیاً: قرآن بر ترتیب نزول آن نبوده تا بتوان به سیاق آیات آن بر ظهور یک معنا تمسک کرد.
ثالثاً: ممکن است وجود این آیه در بین آیات یهود اشاره به این نکته باشد که منافقانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از آنان خوف ( تخریب اسلام) را داشت به منزله ی یهود و از سنخ آنها در کفر و ضلالتند.[33]
رابعاً: سیاق بر فرض ظهور دادن، قرینه مقامی است و در برابر نص روایاتی که مطرح شده ( و این آیه را در مورد جریان غدیرخم و ولایت علی ابن ابی طالب ( علیه السلام) می داند) دیگر  ظهوری نخواهد داشت که به روایات مطرح شده اشاره کردیم و به عنوان نمونه یک روایت مورد قبول اهل سنت را می آوریم:
حبری از حسن بن حسین از حبان از کلبی از ابی صالح از ابن عباس در تفسیر آیه ( یا ایها الرسول بلغ ...) نقل کرده که آیه در شأن علی ( علیه السلام) نازل شده است. و به رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) امر شد تا آن چه درباره ی اوست ابلاغ کند. پس دست علی ( علیه السلام) را گرفت و فرمود: « من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.»[34]
« هر کس من مولای اویم این علی مولای اوست. بار خدایا دوست بدار هر کس را که ولایت او را پذیرفته و دشمن بدار هر کس را که با او دشمنی کرده است.»[35]
وسعت دهندگان در نقل وجوه دیگری را برای نزول آیه تبلیغ ذکر کرده اند و ظاهراً اولین کسی که وجوه را نقل کرد طبری در کتاب تفسیر [36]خود می باشد. پس دیگران از وی پیروی کرده اند و فخر رازی آنها را به نه وجه رسانده است که ولایت علی (علیه السلام) را وجه دهم آن شمرده است.[37]
باید دانست که وجوهی را که فخر رازی[38]بر شمرده همگی مرسله و بی سند بوده و گویندگانش معلوم نیستند، از این رو در تفسیر نظام الدین نیشابوری[39]این وجوه به « قیل» [ یعنی « گفته شده»] که بیانگر نامعلوم بودن گوینده آنها ست، نسبت داده شده و روایت نص در ولایت علی ( علیه السلام) را وجه نخست قرار داده است و سند آن را به ابن عباس، براء بن عازب، ابو سعید خدری و محمد بن علی ( علیهما السلام) رسانده است. پس این وجوه قابل اعتماد نیست و صلاحیت رویارویی با احادیث معتبر را ندارد.[40]
نتیجه:
موضوع آیه ی تبلیغ ( 67سوره مائده) خلافت و ولایت امام علی بن ابیطالب ( علیه السلام) در روز غدیرخم می باشد. که این مطلب نزد شیعیان اجماعی است و احادیث و روایات و گفتار صحابه و روات و نظریات مفسرین و دانشمندان همگی دلالت بر این امر دارد:
در بین علمای اهل سنت هم بسیاری به این موضوع تصریح کرده اند که محدث بحرانی در کتاب غایه المرام [41] تنها نه حدیث از منابع اهل سنت را نقل می کند که اشاره به ولایت علی ( علیه السلام) و روز غدیرخم در ذیل این آیه شریفه دارند و همچنین علامه ی بزرگوار امینی (ره) در کتاب گران سنگ الغدیر[42] سی حدیث از احادیث اهل سنت را بر شمرده است که آیه را در مورد ولایت علی بن ابی طالب و واقعه غدیر خم می دانند پس روایاتی که در این زمینه رسیده و وارد شده است متواتر می باشد.[43]
همچنین در مورد داستان غدیرخم روایات بقدری زیاد وارد شده که حتی ابن تیمیه[44]متعصب هم نقل کرده که احمد بن حنبل[45] در مسند خود و ترمذی[46] در سنن خود این احادیث را صحیح دانسته اند.
لازم به ذکر است که مرحوم علامه عسگری در کتاب ولایت علی (علیه السلام) در قرآن و سنت[47]داستان غدیرخم را بنا بر روایات معتبر اهل سنت( از مسند احمد بن حنبل و سنن ابن ماجه[48] و ... ) نقل کرده است که علاقه مندان برای مطالعه ی بیشتر می توانند به این کتاب شریف مراجعه کنند.

 

پی نوشت:
[1] .سورة مائده آیه 67.
[2] .آیات ولایت در قرآن ص 25، آیت الله مکارم شیرازی، چاپ اول، 1381، [ تحقیق: ابوالقاسم علیان نژادی].
[3] .تفسیر نمونه، ج 5، صص 2و3، مکارم شیرازی، چاپ نوزدهم، سال 1374.
[4]. المنار، ج 6، ص 116، شیخ محمد عبده (محمد رشید رضا)، ناشر: دار المعرفه.
[5]. آیات ولایت در قرآن، ص 32، مکارم شیرازی.
[6]. تفسیر نمونه، ج 5، ص 5.
[7]. اصول کافی ـ کتاب الحجه ـ باب الاشاره و النص علی أمیرالمؤمنین (ع) ـ حدیث 3.
[8] .امالی شیخ صدوق ـ مجلس 56 ، حدیث 10.
[9] .تفسیر عیاشی، ج 1، ص 360، حدیث 152 از سوره مائده.
[10] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، آیه 67 سوره مائده ص 382.
[11]. التفسیر الکبیر ، ج 11، ص 49، ذیل آیه 67 مائده.
[12]. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج 1، ص 191 حدیث 248.
[13] .غدیر خم و پاسخ به شبهات از کتب اهل سنت، ج 2، ص 93.
[14] المنار، ج 6، ص 463.
[15] تفسیر قرطبی، ج 6، ص 244.
[16] اسباب النزول، ص 150 ذیل آیه بنقل المراجعات، ص 287.
[17] .تفسیر کبیر، ج 12، ص 401 ذیل آیه.
[18]. در المنثور، ج 2، ص 298 ذیل آیه.
[19] .روح المعانی، ج 6، ص 193 و ج 3، ص 186 ذیل آیه.
[20]. تفسیر طبری، ج 12، ص 49.
[21]. تفسیر غرائب القرآن، ج 4، ص 304.
[22] فتح البیان، ج 4، ص 19.
[23] .تفسیر قرآن العظیم، ج 4، ص 304 ذیل آیه.
[24]. تفسیر المنار، ج 6، ص 463.
[25] .شواهد التنزیل، ج 1، ص 250 ذیل آیه.
[26]. مناقب علی بن ابی طالب، ص 19 ( باب قوله من کنت مولاه).
[27] تفسیر الکشف و البیان، ج 4، ص 92.
[28]. ترجمه امام علی (ع) از تاریخ دمشق ابن عساکر، ج2، ص 86.
[29]. مقاتل بن سلیمان، ج 1، صص 491 و 492.
[30]. جامع البیان، ج4، ص 74.
[31]. معالم التنزیل، ج2، ص 51.
[32] . المنار، ج 6، ص 116 و ...
[33]. غدیر شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ص 174.
[34]. تفسیر حبری، ص 262.
[35]. به نقل از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات، ص 165.
[36]. جامع البیان، ج 6، ص 307.
[37] .تفسیر کبیر، ج 12، ص 49.
[38].همان.
[39] .غرائب القرآن، ج 6، ص 194.
[40] .گزیده ای جامع از الغدیر، ص 67.
[41]. غایه المرام و حجه الحضام، ج 5، ص 320 الی 327.
[42] .الغدیر، ج 1، ص 214 الی 223.
[43] .هر گاه روایات وارده در مسأله ای بقدری باشد که انسان یقین به مضمون آن پیدا کند به چنین روایاتی، روایات « متواتر» می گویند و نیازی به بررسی سند چنین روایاتی نیست.
[44] .و نقل عن احمد بن حنبل أنه حسنه کما حسنه الترمذی ـ منهاج السنه، ج 4، ص 86.
[45] .ج اول صفحات 84ـ 88ـ 118ـ 119ـ 152ـ 331ـ 370 و ... ( مسند احمد بن حنبل).
[46] .به نقل از نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار، ج 6، ص 395.
[47] . ولایت علی (ع) در قرآن و سنت، ص 63.
[48] .سنن ابن ماجه ، ج اول، باب فضائل علی (ع).

Share