نياز به حجت

رسيد يار و نديدم روي يار افسوس گذشت روز و شب ما به انتظار افسوس
گذشت عمر گرانمايه در فراق، دريغ نصيب غير شد آخر، وصال يار افسوس
گريست عمري آخر ز بيوفائي چرخ نديد روي تو را چشم آشکار افسوس
خزان چون بگذرد از پي بهار مي آيد خزان عمر ندارد ز پي بهار افسوس
به خاک هاتف مسکين گذشت و گفت آن شوخ ازين جفاکش ناکام، صد هزار افسوس[1]
 

پديدآورنده: رسول عربان

----------------------------------------------------

[1] هاتف اصفهاني.

Share