رفتن به محتوای اصلی

مدح «تو که از روز ولادت، دل بابا بردی» از محمود کریمی (کلیپ، صوت، متن)

تاریخ انتشار:
اين قطعه مربوط به مراسم مناجات شب بیست‌و‌چهارم ماه رمضان در سال ۱۴۰۰ مى‌باشد كه در هیأت رایة‌العباس (عليه‌السّلام) اجرا شده است.
❖ دریافت فیلم
: :
: :

مدح «تو که از روز ولادت، دل بابا بردی» از محمود کریمی (کلیپ، صوت، متن)

اين قطعه مربوط به مراسم مناجات شب بیست و چهارم ماه رمضان در سال 1400ه.ش مى باشد كه در هیأت رایة العباس (عليه السّلام) اجرا شده است.

مدح «تو که از روز ولادت، دل بابا بردی» از محمود کریمی

متن شعر مدح «تو که از روز ولادت، دل بابا بردی» :

تو که از روز ولادت، دل بابا بردی
دل اهل حرم و حضرت مولا بردی

تا علی گفت به گوش تو اذان، شیر شدی
دم تکبیر شدی و دم شمشیر شدی

تا نظر کرد به رخسار تو، گفتا حیدر
چون علی اکبر ما، دهر نزاید دیگر

جای لالایی خواب تو، عزیز دل من
صد و ده مرتبه یا فاطمه می گفت حسن

عمّه را بوی خوش فاطمه از بوی تو بود
پنجه ی امّ بنین شانه ی گیسوی تو بود

هرزمان تشنه شدی؛ دست عمو، جام تو بود
تا دم پخته شدن؛ خشت فلک، خام تو بود

تا در آغوش بزرگان حرم، مرد شدی
کیسه بر دوش، علی اصغر شب گرد شدی

به جلال و به جمال، احمد و زهرا بودی
گل لیلا، همه مجنون و تو لیلا بودی

تو گلاب همه گل های پیمبر بودی
الحق از روز ازل هم علی اکبر بودی

آسمانی است اگر بر سر جنّات و نهر
من و عّباس مه و مهر و تویی نجم سحر

جای من، کار حرم یک سره در دست تو بود
میمنه دست عمو، میسره در دست تو بود

تا تو را تشنه به آغوش شهادت دادم
یاد انگور طلب کردن تو افتادم

تو که دیدی پدر آن روز دمی دست گشود
بین فردوس و من، فاصله یک دست نبود

شد ستون های حریم نبوی، خاک جنان
دست بردم به دل شاخه ای از تاک جنان

خوشه ای چیدم و دادم به تو ای شور بهشت
شهد شد از نمک لعل تو، انگور بهشت

حال، امروز که عطشان ز حرم می رفتی
بار آخر که خرامان ز برم می رفتی

از پس اشک، پدر محو تماشای تو شد
و حیا، مانع بوسیدن لب های تو شد

خیمه ها مکّه و من کعبه و چشمم زمزم
با صدای عرفاتیت، حرم ریخت به هم

من به دنبال صدای تو رسیدم به برت
چشم بگشا و ببین حال خراب پدرت

رخ زیبات پر از خاک و لبانت پر خون
بدن پاک تو صدچاک و دهانت پر خون

تا سراسیمه کنار تو رسیدم پسرم
لخته ی خون ز دهان تو کشیدم پسرم

تو که با پهلوی زخمیت چو مادر شده ای
با شکاف سر خود، حیدر دیگر شده ای

ای اذان گوی حرم، وقت نماز است بمان
به من و بی کسی عمّه ی خود روضه بخوان

عمّه در راه، بیا تا نرسیده به برم
مددی کن که تنت را ببرم تا به حرم

مدح «تو که از روز ولادت، دل بابا بردی» از محمود کریمی
مطالب مرتبط و پیشنهادی :
موضوع فیلم

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا