رسول اکرم (ص)، پیامبر درس نخوانده یا نابغه

موضوع نوشتار: 
حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه

نبوغ محمّد:
نبوغ پیامبر اسلام، امری است که مستشرقان و معاندان جدید رسول خدا (ص) نیز به آن اذعان واعتراف دارند و چنانکه گفتیم یکی از پایه های تفسیر غیرالهی ایشان از بعثت وی نیز همین اعتقاد به نبوغ و برخورداری آن حضرت از بهره هوشی بسیار بالاست. مسلمانان هم طبعاً اصل بهره مندی پیامبر اسلام از نبوغ را باور دارند. در این نکته جای هیچگونه مناقشه ای نیست، بلکه مناقشه در نتیجه ای است که مستشرقان از نبوغ محمد (ص) گرفته و اذعان و اعتراف به آن را برای تفسیر غیر الهی خود از بعثت کافی دانسته اند. برای رد این ادعا می توان گفت  " نه علمای روانشناسی و تربیتی برفعلیت یافتن  ظرفیت هوشی نوابغ ، بدون محیط رشد مناسب باور دارند و نه تاریخ ، نوابغی سراغ دارد که بدون مکتب و مدرسه و معلم و محیط مناسب ... به شکوفایی رسیده باشند "(2) به راستی آیا می توان تصورکرد که فردی برخوردار از استعداد خدایی و هوش بسیار بدون دستیابی به آموزش و بدون پرورش آغازگر نهضت بزرگی شود که تاکنون ادامه دارد؟؟

پیامبر امّی
مفسران، محققان و مستشرقان در باب واژه امّی و معنای آن اتفاق نظر ندارند. برخی از ایشان واژه امّیین در آیه "هو الذی بعث فی الامّیین رسولاَ منهم یتلوا علیهم آیاته..." را به معنای مشرکین و اعراب که اهل کتاب نبودند، گرفته اند. برخی نیز امّی را مأخوذ از ام القری و منسوب به آن دانسته و نوشته اند که اطلاق امّی به حضرت رسول از آن جهت است که اهل و ساکن ام القری یعنی مکه بود. غالب علمای لغت هم، امّی را به معنای کسی که قادر بر خواندن و نوشتن نباشد گرفته اند.
در قرآن کریم دو بار در سوره اعراف از حضرت محمد به عنوان امّی یاد شده است. غالب مفسران در معنای امّی به نقل معانی متعدد یاد شده پرداخته و سرانجام معنای صریحی از آن به دست نداده اند. به این ترتیب به نظر می رسد که از طریق واژه مذکور، عدم توانایی رسول خدا را بر قرائت و کتابت نمی توان ثابت کرد. ولی با این حال قریب به اتفاق علمای مسلمان در امّی بودن پیامبر، در سالهای قبل از بعثت تردیدی ندارند. تعدادی از همین علماء ، البته نه مبتنی بر دلایل تاریخی روشن، بلکه براساس استدلال عقلی که سواد، کمال است و پیامبری که دارای تمام کمالات است، نمی باید بعد از بعثت از این کمال بی بهره باشد، معتقدند که حضرت رسول پس از بعثت سواد آموخته و بر قرائت و کتابت توانایی یافته است.
" آیه "و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطّه بیمینک اذاً لارتاب المبطلون" (تو پیش از نزول قرآن نه هیچ کتابی می خواندی و نه با دست خویش آن را می نوشتی، اگر چنان بود باطل گرایان به شک می افتادند) صراحتاً برعدم توانایی حضرت رسول در سالهای قبل از بعثت بر قرائت و کتابت تاکید می کند....که جمله انتهایی آیه، ضمن اینکه ارائه قرآن را با عنایت به بی سوادی پیامبر، به خودی خود اعجازی برای آن حضرت و صدق الهی بودن بعثتش می شمارد، تلویحاً بیانی تحریک آمیز نیز هست. بدیهی است سکوت تایید آمیز قریش در مقابل این آیه و عدم ادعایشان در با سوادی حضرت رسول، علی رغم بیان انکاری آیه، بارزترین دلیل بر بی سوادی آن حضرت است."(3)
انکار بی سوادی پیامبر اسلام، از سوی مدعیان یهودی و مسیحی به این معنی است که او در دوره قبل از بعثت معلمانی داشته که نزد ایشان قرائت و کتابت را آموخته است. ناگفته معلوم است که اگر پیامبر چنین معلمانی می داشت، طبعاً قریش از وجود آنان آگاه بودند و آنها را معرفی می کردند. اما قریشیان هیچگاه مدعی نشدند که پیامبر نزد کس یا کسانی قرائت یا کتابت آموخته است.

پیامبر و شاعران
ادعای شاعری پیامبر هم از سوی منکران قریشی ایشان و هم از سوی مستشرقان عصر حاضر مطرح شده است . " شاعران، در میان اعراب، عالمان، مورخان و روشنفکران جامعه محسوب می شدند. این سخن درستی است کهشعردفتر عرب است دفتری که تمام اندیشه ها، عقلیات و حکمت و فرهنگ و دانش عرب در آن انعکاس دارد."(4)
 شاعران در میان اعراب جایگاه فرهنگی ویژه ای داشتند و مجبور بودند تمامی اطلاعات ممکن و لازم را گردآوری کنند،  تا به هنگام ضرورت آنها را در خدمت شعر خود درآورند و به عنوان سلاحی برای  دفاع از قبیله خویش مورد استفاده قرار دهند. عرب جاهلی به هنگام جنگ بر هرچیزی که می توانست با قبیله رقیب مباهات می کرد و در این میان که شعر به سلاح خیال پردازی و غلو مجهز است می توانست در مفاخره و گردن فرازی بسیار به کار اعراب آید .
" اگر قرار بود پیامبر اسلام، دستمایه هایی برای اعتلای دانش و آگاهی خویش جستجو کند طبعاً باید با همین شاعران که دانشمندان جامعه حجاز بودند، مربوط می شد و در جمع ایشان رفت و آمد می کرد و همانند ایشان با ایندفتر عرب پیوستگی می داشت، اما نه تنها هیچ سند تاریخی از رابطه پیامبر اسلام با شاعران در دست نیست، بلکه گزارش هایی در دست داریم که خلاف این ادعا را نیز آشکار می سازد "(5) طبری (تاریخ نگار معتبر اسلام در سده )از پیامبر اکرم نقل می کند که ایشان شعر را دوست نمی داشتند . علاوه بر این پیامبر اکرم برخلاف اعراب که شعرشناس بودند یا اشعاری را از حفظ داشتند هیچگاه " شناخت دقیقی از قالب های شعری نداشتند "(6) و قرآن کریم به حق در این باره می فرماید : "و ما علّمناه الشّعر و ما ینبغی له".( سوره یس آیه 69)

Share