شعر فاطمی | ضیاءالصالحین

وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده

دو چشم خویش را بگشا ، سری بردار از بستر - داریوش جعفری

به گوش میخ گفتا دَر ، شِتاب از مَن زَدَن با تو - یونس وصالی خوراسگانی

گفتی صدف شکست، بگو گوهرش چه شد - استاد حاج غلامرضا سازگار

ببین رسم دنیارو آتیش زدن در خونه ی مولارو - سیدعباس شیدایی

ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت - مرضیه نعیم امینی

فاطمه سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است - رضا قاسمی

میگن تموم مردم دنیا - پوریا باقری

نفس خونابه شد در سینه اش باز- سجاد احمدیان

وای از کوچه؛وای از مسمار

شد بین کوچه قاتل اکبر ،غلاف تیغ - ️عبدالمحسن

چنان زدند به هم روز و روزگار مرا - سیدپوریا هاشمی

بازگشت بالا