شعر اجتماعی

عشق من سینمای ده نمکی است / شاعر : سعید بیابانکی

حاج قربان علی! سلام علیک

گر به شورا راه یابد پای من / شاعر : سعید بیابانکی

 گر به شورا راه یابد پای من

کاری کنید جوونا زن بگیرن / شاعر : سعید بیابانکی

به من نیگا نکن آهای برادر!

در شهر قرار است که اوباش بگیرند / شاعر : سعید بیابانکی

در شهر قرار است که اوباش بگیرند

دولت خانوادگی به تو چه ؟ / شاعر : سعید بیابانکی

خواهران و برادران عزیز!

یه روز دوبی میره یه روز فلسطین / شاعر : سعید بیابانکی

همسایه مون یه آدم شریفه

خیال کرده شفیعی کدکنی شده است / شاعر : سعید بیابانکی

 چه روزگار عجیب و غریب و باحالی است

ما میوه های مصری و چینی نخواستیم / شاعر : سعید بیابانکی

 آداب پایتخت نشینی نخواستیم

کار بسیار است و بی کاری کم و فرصت زیاد / شاعر : سعید بیابانکی

عبادت به سمت خدا می فرستم / شاعر : سعید بیابانکی

پدرجان! سلامٌ عليکم؛ من از شهر