سلسله مباحث مهدویت | شباهت جریان ولادت حضرت موسی به ولادت حضرت حجّت علیهما السلام - استاد محمدرضا عابدینی (جلسه 12)
در این بخش، دوازدهمین قسمت سلسله مباحث مهدویت حجت الاسلام محمدرضا عابدینی برگرفته از کتاب «شموس المضیئة» با عنوان «شباهت جریان ولادت حضرت موسی به ولادت حضرت حجّت علیهما السلام» به همراه متن سخنرانی را به مدت 45 دقیقه با سالکان طریق حق به اشتراک می گذاریم.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
شباهت جریان ولادت حضرت موسی به ولادت حضرت حجّت (علیهما السلام) و حکمتِ اصرارِ روایات بر ذکر تشابه هر نسبتِ ایشان با سنن انبیاء...
در بعضی از مباحثی که مربوط به امام زمان عج بود، گفتگوهایی در سال گذشته انجام گرفت. خیلی از مباحث مانده که فصل و به فصل و عنوان به عنوان جلو میرویم. از کلمات و روایات اهل بیت استفاده میکنم.
در بحث ولادت حضرت هستیم. نکات مخفی زیادی دارد. کمتر هم روی تعمق شده است.
یک حقیقتی است که دائما رویش تاکید شده که از ولادت، غیبت ها، دوران ظهور ،تمام اینها سنت هایی بوده که در انبیاء گذشته تکرار شد هاست. این تکرار سنت های انبیاء، اصرار بر این، نکته کلیدی است. یعنی این حقیقتی که میخواهد متحقق بشود، راهکار جلوگیری از نفوذ شیطان و نگاه بهش قبل از این تصویر شده است. لذا ابتلاء ابتدایی نیست. تکرار گذشته است لکن با سنگینی بیشتر. با وزانت بیشتر. اما اگر واکسنی که در قرآن و روایات نسبت به انبیاء گذشته بیان شده شده ،نفهمیده باشیم. در این دوران در شدت تصمیم گیری، قدرت نجات محقق نمیشود.
دوران حمل حضرت را را تشبیه کرده اند به دوران حمل مادر موسی. چند آیه آمده است. اشاره آیه در قرآن خیلی عظیم است. وای به اینکه چند آیه نازل بشود. چند آیه ای که ابدیت بشر را میخواهد بسازد، نشان دهنده اهمیت آن مسئله در تاریخ بشریت است. در سوره شریفه قصص، در آیات اول میفرمایند و نرید ان نمن… صدر و ذیل آیه خیلی با هم تناسب دارد. اولین آیه که حضرت میخواند این آیه است. و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض… و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فاذا خفت الیه…
انا رادوه الیک.
فالتقطه آل فرعون. جریان موسی علیه السلام که در سنت ولادت امام زمان به عنوان یک جریان موکد بهش سفارش شده ست. بارها و بارها ذکر شده است. سنت موسی در دوران حمل. آثار حمل در مادر موسی نبود. تا وقت حمل تحت نظارت بود. نمیگذاشتند نطفه ای متکون بشود. اگر متکون میشد ،تا ولادت محافظ میگذاشتند. تا لحظه حمل هیچ اثری نبوده. در لحظه ولادت با اینکه اثر نبوده، متوجه میشوند. خداوند قبلا اعلام کرد به گونه ای که… خداوند میخواهد قدرت نمایی بکند. ببینیم بر عهده ما چه تکلیفی است. نگاه الهی به مسئله، فقط بحث تاریخ نیست. منتظر بودن نیست. ایجاد یک نگاه الهی است. تحلیل خودش را پیدا میکند. در مورد هر تاریخی که میخواهد مطرح بشود. هر اثری که در تاریخ میخواهد گذاشته بشود، یک نگاه مادی اس تو یک نگاه الهی. اما روایات اصرار دارند که شبیه سازی شده است با دوران موسی. دوران حمل مادر مخفی بوده. منتظر بودند که موسی را پیدا بکنند. بعد که به دنیا می آید، متوجه میشوند که از کی به دنیا آمده است. اما شخصی که متکفل این جریان بوده است، با نگاه الهی که خداوند محبت موسی را در دل همه می انداخت، به لحاظ آن محبت الهی که ایجاد شده بود، آن قابله دید رنگ مادر موسی پرسید. قابله گفت من نمیگویم. خونی آلوده کرد و گفت من کشتم. بعد انداختند در دریا. آل فرعون پیدا کردند. لیکون لهم عدوا و حزنا. آمده اند دشمن خودشان را در دامن خودشان…. این سنت الهی است. کار خداست. تکرار شدنی است.لیکون لهم عدوا و حزنا.
فرعون و هامان و جنودشان بسیج شده بودند که موسی به دنیا نیاید. اینها در کشتن فرزندانی که کشتند خطا کردند. نتوانستند این جریانی که این همه عزم جزم کرد بودند محقق بشود. اراده الهی تعلق نگرفته بود به این.
امرة فرعون میگوید قرة عین لی و لک. وقتی نگاه میکند محبت این در دلش افتاده است. در روایت دارد که محبت او را به دل همه می انداخت. انداختن محبت، بلافاصله میگوید قرة عین لی و لک. این حرف الان برای ما ساده است. اینها میدانستند که یک فرزندی میخواهد به دنیا بیاید. فرعون تا دید، گفت این از اسرائیلی هاست. اینها فرزند دار نمیشدند. فرعونی که این همه عمر کرده، فرزند نداشته. همسر فرعون به خاطر شدت علاقه به فرزند، فرزند را که دیدند،
القیت علیک محبة منی. محبت خودم را بر تو قرار دادم. اثرش چی بود؟ اثرش این بود که هر کی با موسی ارتباط برقرار میکرد، محبت موسی در دلش قرار میگرفت. حتی مثل فرعون جلو خودش را نتوانست بگیرد. حفظ کرد موسی را. همین مقدار.
در روایت ذیل همین آیه هست که لاتقتلوا. معلوم است که میخواسته بکشد. عسی ان ینفعنا. بلکه بالاتر ،او نتخذه ولدا. فرزند خودمان قرار بدهیم. نه فقط از کشتن جلوگیری بکند. بلکه ولد تلقی بشود. فرعون بر اثر اصرار همسرش، او را نکشت. قرة عین لک. برای من نیست. روایت دارد خیلی زیبا. از نبی گرامی. اگر اینجا فرعون قرة عین لک و لک را رد نمیکرد، نمیگفت لک لا لی، مثل عزیز مصر که وقتی گفت به زلیخا، او هم پسندید، هر دو نجات پیدا کردند. هر دو با ولایت ولی الهی از دنیا رفتند. اگر فرعون نفی نمیکرد، نجات پیدا میکرد. نمیدانست ولی الهی است. این محبت در هر محبت ناخلفی وارد نمیشود در روایات صدر اسلام هست که هر موقع میخواستند ببینید اگر فرزندی از پدر و مادرهست یا نیست، میبردند خدمت امیر مومنان، اگر محبت او در دلش بود و اظهار محبت میکرد، میفهمیدند از پدر و مادر خودش است. در تاریخ نقل شده است. ولی الهی حتی در دورانی که مشهور به ولایت نیست، اثر محبتش نجات دهنده است. اینها کار میرسد.
آنقدر جریان فواد ام موسی که انداخت به دریا، خیلی سنگین است برای مادر. اگر ما قلبش را گره نزده بودیم بهش، جان میداد. در مورد حضرت یوسف دارد که لولا راء برهان ربه. اینها سنت الهی است. فعل الهی است.
چرا اینقدر آیه در مورد ولادت حضرت موسی است؟ مادر شیر دهنده را بر او حرام کردیم. فرددناه الی امه. و لتعلم ان وعد الله حق.
و لما بلغ اشده. تا اینجا آیات یکه آمده، نزدیک آیه در اینجا آمده است راجع به به دنیا آمدن موسی است. این هفت آیه قرآن کریم، نشان میدهد جریان موسی و ولادت موسی نقش عظیمی در هدایتگری دارد. با توجه به اینکه اما م زمان از سنت موسی، یکیش سنت موسوی است. هم دوران حمل و هم دوران حمل مانند جریان حضرت موسی است. این نگاه که عرض کردم، تحلیل میخواهد. چرا این نحوه ولادت و چرا تشابه در تاریخ. چرا اینقدر اصرار بر تشابه. اصرار بر تشابه یک چیز عادی نیست. نگاه کنید روایات باب امام زمان را، متعدد هست که جریان امام زمان شبیه ش را پیدا بکنند.
اصرار در روایات است. این اصرار حتما یک نکته دقیقی درش هست. چرا این همه اصرار. چرا این همه اصرار بر تکرار تاریخ که جریان امام زمان آغاز تاریخ بشریت است. بر خلاف غربی ها که پایان تاریخ است. عالی ترین حرفی که ممکن ست به ظهور برسد رسیده است. لیبرال دموکراسی پایان تاریخ است. بعد از این تاریخی برای بشریت که تاریخی برای بشریت باشد نیست.
ما پایان تاریخ نداریم. ما میگوییم دوران امام زمان آغاز تاریخ انسانی است. آن دوران آغاز حیات انسانی است. تازه آغاز تمدن اسلامی. ظهور کامل تمدن اسلامی. این حقیقتی که میخواهد تمدن اسلامی و انسانی را کاملا محقق بکند، شبیهش قبلا محقق شده است.
این جریان الهی که اصرار برش شده است… تقریبا ۲۲۰۰ ایه قرآن در مورد انبیاء است. تا شبیهی که میخواهد محقق بشود را بیان کرده باشد. اگر میگویند این تاریخی که در قرآن نسبت به نبیاء هست، همه اینها با هم جمع بشود، که نقاط عالی امت ها و انبیاء بوده، انسان کامل ختمی را بیان میکند. این بیان وجه تکرار و تکلیف ما را نشان میدهد. جریان ولادت و حمل موسی، چه اثری برای اهل آن دوران داشت. چه تحلیلی ایجادکرد. چطوری به نتیجه رساند. چطوری از بحران ها در آورد.
یک روایت خیلی عجیبی است. مضمونش این است که جریان یحیی اصلا ایجادش که یحیی آتیناه الحکم صبیا، نقل میکنند در جریان امام جواد، به خاطر امام جواد جریان یحیی اینطور ایجاد شده بود. فکر نکنید اینها بعد دارد. غیر از اینکه تاریخ تکرا رمیشود ،اصلا تاریخ گذشته به عنوان مقدمه و چینش بوده است. همه آنها به بهانه این بوده است. یک وقت میگوییم واقعیتی رخ داده، تکرار میشود میشود این. یک وقت میگوییم چینش الهی برای این حقیقت عظیم، در طول تاریخ ،اتفاقات سابق که ذکر شده و ثبت شده و در روایات هم تبیین شده، همه اینها برای این بوده است خهک این حقیقت میخواهد محقق بشود و به جهت این بوده است. این نگاه خیلی عظیم میشود. این نگاه در روایات ما آمده است. دارد که تمام غیبت های انبیاء حوادثشان باید تکرار بشود به اضافه. پس میشود غیبت های قبلی را پیدا کرد و تببیین کرد. بعد که ظهور محقق میشد به نجات و هلاک عده ای محقق میشد. انسان وجهش را پیدا کند که جزء هالکین نباشد. اگر در جریان انسان آمادگی و تحلیل نداشته باشد. انسان نمیتواند تصمیم بگیرد. یا وقتی تصمیمی میگیرد که در وقت نیست. توابین فهمیدند جریان را، اما در وقت نفهمیدند. بعد از عاشورا فهمیدند. تفاوت کار آنها با کسانی که در عاشورا حاضر شدند، غیر قابل قیاس است. هر دو شهید شدند، یکی در وقت و یکی خارج از وقت.
آنها بر تارک بشریت میدرخشند. بقیه اسم بعضی شان باقی مانده است. آن نماد تجلیل است که حضرات کرده اند. تابلو میکنند برای بشریت. اینها تابلو نمیشوند. این اسم نیست. عظمت وجودی است.
اگر جریانات تاریخ انبیاء یک مقداری بیشتر جلوه کند.سنن و مواریث انبیاء ظهور میکنند. دوران غیبت جریانات غیبت تکرار میشود. ابتلائات اقوام گذشته در غیبت انبیاء تکرار میشود. مردم هم به واسطه همین شدت ها به دسته های مختلفی تقسیم میشوند. جریان ولادت حضرت جایگاه خودش را پیدا میکند. که الان چه استفاده ای میشود از این کرد. اینکه مخفی به دنیا می آیند. روایت معروفی که حکیمه خاتون هست که حضرت به عمه خودشان که خواهر امام هادی میشود، دختر امام جواد است. عمه امام عسکری و عمه امام زمان بواسطه حضرت، آنجا میفرماید که وقتی از حکیمه خاتون دعوت میکند که بماند. از کی؟ چطور؟ اگر نرجس خاتون باشد اسمشان، یا هر اسم دیگری ،میگوید هیچ علامتی نیست. حتی داردکه حکمیه خاتون تشکیک درش ایجاد میشود. خبری نشد. ارام خوابیده است. فدخلتنی الشکوک. تا در دلم شک وارد شد، امام عسکری وارد شد. فرمودند که عجله نکن. شاید از این روایت استفاده بشود که خود مادر امام زمان هم، بعضی روایات دیگر غیر از این است.دارد که صحبت میکرد به مادرش. حکیمه خاتون آمد در خانه نرجس ،حضرت نرجس خاتون آمدند که کشف عمه را، بزرگ خانواده بودند، آمدند کفش ایشان را در بیاورند، گفت یا سیدتی کیف امسیت، فقلت بل انت سیدتی و سیدة اهلی. وقتی معلوم شد که آن امام قرار است از ایشان به دنیا بیاید، سکینه خاتون از امام عسکری بزرگتر است. وقتی وارد میشود، حکمیه خاتون به نرجس خاتون میگوید انت سیدتی و سیدة اهلی. اگ رمادر امام است، میداند که او سیدة اهل است. لذا با همه بزرگی اش نگاهش تغییر میکند. سختش شد از قول من. من چطور سیده عمه باشم. گفت این چه کلامی بود.
گفت یا بنی، غلاما سیدا فی الدنیا و الآخره. آقا در دنیا و آخرت اوست. تا حامل او هستی. حتما حامل کسی با این عظمت باید سیده باشد. این ظرف طاهر است که آن ولد طاهر از او به دنیا می آید.
نشست و خودش را جمع کرد. شرم گرفت. حیا کرد. هیچی هم آشکار نبوده است. از این استفاده میشود که شاید خبر نداشته است. اما در بعضی روایات دیگر غیر از این است. نحوه ولادت عجیب است.
روایت دارد که چه کارهایی شد. بعد جریان به دنیا آمدن. و کلماتی که حضرت فرمودند. بعد حضرت فرمودند فرزندم را بیاورد. ادلی لسانه فی فیه. مانند اینکه دارد عسل به او میچشاند یا شیر.
ثم قال تکلم یا بنی. شهادت را جاری کرد. بعد شروع کرد به صلوات بر محمد و آل محمد. تا به پدرش رسید. بعد آیه و نرید ان نمن را خواندند. این جریان متعدد در بحار با روایات متعدد وارد شده است.
نکات زیادی ذیل بحث این روایات آمده است.
در اثبات الهدی دارد که انظروا علی من علی الناس خفی ولادته. نمیگوید بر همه. میگوید بر ناس. سه تا روایت یادداشت کرده ام، یا علی الناس است. یا علی الخق است. اما نسبت به خواص، خواص خبر دار شدند. عن ایوب بن نوح عن الرضا، غلاما منا خفی الولادة. این خودش یک علامت بوده است. یک شعاری بوده که شناخته بشود. کانه خفی الولادة یک انگیزه ایجاد میکند برای شناختن. هر چیزی که رمز و راز پیدا کند، شدت اشتیاق انسان برای شناخت بیشتر میشود.
در عین اینکه خفی الولاده است، نسبتش محفوظ است.
حضرت می آوردند به مناسبت به بعضی ها نامه نوشتند. به احمد بن اسحاق نامه نوشتند. فرزندی از من به دنیا آمده است. بعضی را دعوت میکردند و فرزند را نشان میدادند. تمام دستگاه دشمن میدانستند که این فرزندی است که میخواهد قیام بکند. یقین داشتند. آنچنان دستگاه اطلاعاتی دشمن را فلج کرده بود، که هم به خواص نشان دادند، هم خبر نشدند عموم مردم. در جلسه ای ۴۰ نفر بودند. حضرت نشان دادند. یک فرزندی برای حضرت آمد، حضرت عقیقه هم کردند. بعد از دنیا رفت. فرزندی مخفی به دنیا بیاید و به سرعت از دنیا برود. همین مردنش شبهه را مندفع کرده بوده است. اینها خیالشان راحت شد. آنی که به دنیا آمد مرد. کانه بدا حاصل شده باشد. حضرت تحت مراقبت بود. مراقبت تامه نسبت به او دائمی بود.
در روایت دیگری میفرماید که جلد ۳ اثبات الهدی.
یکی از سنت های موسوی دیگر استیداع است. وقتی حضرت به دنیا آمد، بد از مدت کوتاه که شاید یک روز بود، یا چند روز، حضرت غائب بود. یا نبود. حضرت فرمودند این در ودیعه الهی قرار گرفت، همچنانکه موسی در ودیعه الهی قرا رگرفته است. این تشبیه علت دارد. موسی را انداختند در دریا، در ودیعه الهی قرار گرفت. انا رادوه الیک. خداوند وعده داده که برمیگرداند. این در ودیععه الهی قرار گرفت ،همچنان که موسی در ویعه قرا رگرفت.
جریان ولادت حضرت خیلی عظیم است.
سنت عیسوی در صحبت کردن در کودکی. فی المهد صحبت کرد. انی عبد الله آتانی الکتاب.
اگر گفته بشود که جریان عیسی با همه عظمتش که در دوره خودش بود، اصلا مقدمه بوده در تاریخ برای این جریان که میشود امامت، چنانچه نبوت میتواند در یک کودک باشد، امامت هم میشود در یک کودک باشد. امام جواد یک سنتی بوده است برای امام زمان. که در ۷ سالگی به عنوان امام قرار میگیرد، طریق است برای اینکه ذهن شیعیان را آماده بکند. اگر این را یک سیر تاریخی در سنت الهی ببینیم، در تمام وقایعی که برایمان پیش می آید گذشته خودمان یا گذشته تاریخ، همانطور که امیر مومنان میفرمایند، تکرار میشود. این تکرار شدن تاریخ خیلی نجات دهند هاست.
در تاریخی که ما قرار گرفته ایم ،در متنش هستیم. توجه نداریم. جریان انقلاب اسلامی از آن حرکت های عظیم اسلامی است. یک حرکت الهی است. شبیه جریان انبیاء است. از دوران ولادتش. تا جریان اوجش. تمام حرکت های خطر آفرینی که ایجاد شده و آنها باعث رشدش شده است. یا در زندگی خودمان اگر بگوییم جریان انقلاب یک آمادگی است ،ابتلائاتش، تولدش، فتنه هایش، نفوذهایش، ریزش هایش، رویش هایش، همه اینها مقدمه است برای اینکه وقتی به جریان اصلی رسیدیم راه را گم نکنیم. چرا اینقدر جریان امام زمان شباهتش را تاکید میکنند. گره میزنند به جریان ها انبیاء برای اینکه این شبهات ها هدایتگری ایجاد بکند. خب چی؟ اگر این شباهت ها هیمنطوری بود، هدایتگری نبود، چه فایده ای داشت. عصای موسی در دست اما مزمان هدایتگری دارد. خاتم سلیمان همان کار را میکند. تورات و انجیل و زبور در دست ایشان است. این تکرار عبرت زاست نسبت به مومنین. این تکرار برای مومنین عبرت زاست. اگر ما جریان انقلاب اسلامی را یک تحلیل الهی بکنیم، یعنی نگاهمان از منظر جریان الهی باشد گره خوردنش کاملا محقق است. انقلاب را میبینیم که سنت های الهی دارد تکرار میشود. همه مقابله ها صورت میگیرد، لکن انقلاب روشن میشود.
رهبری چقدر از جریان نفوذ صحبت میکنند. یعنی از درون. نفوذ در سیاست و فرهنگ. نفوذ در اقتصاد با اینکه فرموده اند، اهمیتش اینقدر نیست.
این نگاه را داشته باشید که تحلیل وقایع زندگی را گره بزنیم به منظر الهی. اگر گره زدیم، هر واقعه ای سکویی است برای واقعه بعدی. اگر کسی اینطور نگاه کند، به راحتی ازشان عبور نمیکند. حساسیتش زیاد میشود. اگر میگوییم تمدن سازی جهانی و زمینه سازی برای ظهور را غایت جمهوری اسلامی میدانیم، در مقابل همه فرهنگ بشریت امروز بخواهیم قیام بکنیم و بگوییم باطل است ، قطعا چالش های زیادی داریم. تمام چالش هایی که شیاطین تجربه کرده اند، برای ما می آمد. آنها نگاه کرده اند به گذشته. آیا ما این کار را کرده ایم. اگر نگاه اینطوری باشد، درس خواندن و عمل کردن متفاوت میشود. انگیزه ها متفاوت میشود. اگر انگیزه تقویت شد، موانع کوچک میشود. افقها عظیمتر میشود. قدم ها بزرگ میشود. با این نگاه اگر گره زدیم به اینکه افق و چشم اندازمان جریان ظهور است، این نگاه ما را واکسینه میکند. میتوانیم با نگاه به جریانات قبل، خودمان را آماده بکنیم برای آن وقایع. اما اگر نگاه نکنیم، آماده نشده ایم. باید بخوانیم و تامل بکنیم. جریانات ریزش هست. کلی گیری میخواستیم بکنیم. خفای ولادت یک جریان عظیمی است که چرا تکرار و چرا گره خوردن. این گره خوردن ها تحلیل میخواهد. در کدام دسته هستیم. اگر تکرار بشود شبیهش، چطور ممکن است تکرار بشود. امروز چطور ممکن است متجلی بکند خودش را.
◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈
جهت دسترسی به مجموعه سلسله مباحث «مهدویت» استاد محمدرضا عابدینی کلیک کنید