رفتن به محتوای اصلی

دوباره جاده و طوفان دوباره جاده و گرد / امید مهدی نژاد

تاریخ انتشار:

دوباره جاده و طوفان دوباره جاده و گرد / شاعر : امید مهدی نژاد

دوباره جاده و طوفان، دوباره جاده و گرد
چه غربتی است نشستن کنار این همه درد

دلیلِ جمع پریشانِ ما به ناچاری!
عبور شعله ورِ درد در صحاری گرد!

به رودخانه ی یخ بسته التفات مکن
کویر را به تمنای بذر آب بگرد

به حرمت کلماتی که عین خورشیدند
حریم غصبی شب را بگیر و بشکن، مرد!

بکوب بر تن این خاک ردّ پایت را
که ردّ چاوشیان را به گَرد پنهان کرد

طنین گام تو باید دوباره جان بدهد
به جاده های کرخت و به کشتگان نبرد

سوار شو، پی این راه را بگیر، برو
وگر هزار دهن نعره می زند: برگرد

 

پدیدآورنده
موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا