برخاست رو به سمت بهاری که رفته بود / امید مهدی نژاد
برخاست رو به سمت بهاری که رفته بود / شاعر : امید مهدی نژاد
بر ساحل شکافته پهلو گرفته بود
ماهی که از ادامه ی شب رو گرفته بود
آرامشی عجیب در اندام سرو بود
گویا تنش به زخمِ تبر خو گرفته بود
دستی به دستگیره ی دروازه ی بهشت
دستی دگر، بر آتشِ پهلو گرفته بود
برخاست رو به سمتِ بهاری که رفته بود
آهو عجیب بوی پرستو گرفته بود
آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد؟
او که همیشه اذن ز بانو گرفته بود
پشت زمین شکست! خدا گریه اش گرفت
وقتی علی دو دست به زانو گرفته بود
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید