عید جدیدی آمد و آغاز سالیست / : یوسف رحیمی

انجمن‌ها: 

عید جدیدی آمد و آغاز سالیست / شاعر : یوسف رحیمی

عيد جديدي آمد و آغاز سالي‌ست
آقاي من! اين بار هم جاي تو خالي‌ست

وقتي که لب مي‌خندد و دل غرق آه است
يعني که بي تو عيدهاي ما خيالي‌ست

ما غائبيم از محضرت که روسياهيم
آثار با خورشيد پيوستن زلالي‌ست

ـ در حلقه‌ي زلفت گرفتارم ـ دروغ است
هر چه که مي‌بينم گرفتاري مالي‌ست

چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک
اوقات ما از ياد تو اما چه خالي‌ست!

 

پدیدآورنده: 
Share