نور تو مطلع بیداری اسلامی شد / شاعر : یوسف رحیمی
بين محراب ازل گرم سجودي بانو
اولين فاطمۀ صبح وجودي بانو
سرّ «لولاک» که تکليف مرا روشن کرد
علت خلقت افلاک تو بودي بانو
کس ندانست که جبريل نگاهت يک عمر
با خدا داشت عجب گفت و شنودي بانو
هر سحرگاه تو معراج دمادم داري
بال پرواز تو نشناخت فرودي بانو
باز از جنت الاعلاي تو سمت ملکوت
هر ملک آمده با کشف و شهودی بانو
پلک بر هم زدی و عشق به جريان افتاد
صد و ده پنجره اعجاز گشودي بانو
آمدی آینۀ نور الهی باشی
حسن مطلق شوی و لا یتناهی باشی
عصمت حضرت حق شد متجلي در تو
ميفرستد خود الله تحيت بر تو
روي لب زمزمۀ نابِ تبسم داري
با خدايت چه کليمانه تکلم داري
آسمان با تو و تسبيح لبت مأنوس است
روشني بخش دل و جان تو «يا قدّوس» است
آمدی آینۀ عصمت ایزد باشی
آمدی ام ابیهای محمد باشی
نبي الله به ديدار تو عادت دارد
با تماشاي تو هر لحظه عبادت دارد
قلب پر مِهر تو گنجينة الاسرار نبيست
کوثري! سهم جهان در طلب تشنه لبيست
آمدی فاطمه صبح ازلي روشن شد
آمدي فاطمه چشمان علي روشن شد
چشم مولا که شد از نور تو روشن اي ماه
گفت: لا حول و لا قوة الا بالله
نام تو فاطمه يا فاطمه تسبيح علي ست
ياد تو لحظۀ اعجاز مفاتيح علي ست
عاشقانه تو که با ياد علي مي خواني
دم به دم در همه جا نادعلي ميخواني
شده تسبيح لبت نغمۀ حيدر حيدر
ذکر هر روز و شبت نغمۀ حيدر حيدر