یک عمر از حال عزیزم بی خبر بودم / یوسف رحیمی
یک عمر از حال عزیزم بی خبر بودم / شاعر : یوسف رحیمی
عمری گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم
آوارهای از بادها آوارهتر بودم
یک عمر مثل یک غریبه زندگی کردم
از بسکه از حال دل خود بیخبر بودم
هر شب من و دلواپسی، هر شب من و حسرت
تا صبح در تنهایی خود غوطهور بودم
دل بستم این دلبستگی بیچارهام کرده
ای کاش در دنیا فقط یک رهگذر بودم
ناگاه وقت رفتن است و آه دلتنگم
ای کاش گاهی هم به یاد این سفر بودم
چشم انتظاری ماند و من، تا آخر این راه
یک عمر از حال عزیزم بیخبر بودم...
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید