رفتن به محتوای اصلی

ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم / سعید بیابانکی

تاریخ انتشار:

ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم / شاعر : سعید بیابانکی

مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم
که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم

تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری
ببین، نیامده سر رفته ای از آغوشم

چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام
که نیمه شب روشنم از دور و نیمه خاموشم

همین خوش است، همین حال خواب و بیداری
همین بس است که نوشیده ام...نمی نوشم

خدا کند نپرد مستی ام، چو شیشه ی می
معاشران بفشارید پنبه در گوشم

شبیه بار امانت که بار سنگینی است
سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم

پدیدآورنده
موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا