کوچه پُر از عابر است بر لب آنها سلام / قیصر امین پور
کوچه پُر از عابر است بر لب آنها سلام / شاعر : قیصر امین پور
لک لک شاد و سفید
می گذرد با شتاب
می نگرد لحظه ای
عکس خودش را در آب
جنگلی از روی خاک
سر زده تا آفتاب
جنگل وارونه نیز
سبز شده زیر آب
در دل کوه و کمر
پیچ و خم دره ها
طعم علف های سبز
در دهن برّه ها
سر زده از سنگِ سرد
آتش آلاله ها
بر سرِ هر صخره ای
بازی بزغاله ها
خسته نفس می زند
اسب نجیب کَهَر
یال پریشان او
دستِ نسیم سحر
بوی خوش کاهگِل
می وزد از پشت بام
کوچه پر از عابر است
بر لب آنها سلام
منظره ی رو به رو
منظره ای آشناست
منظره ی دهکده
دهکده ی خوب ماست
دهکده ی ما ولی
در دل یک قاب بود
باز به خود آمدم
این همه در خواب بود
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید