اتّفاقا قرمز و سبز و سفید... / علیرضا قزوه
اتّفاقا قرمز و سبز و سفید... / شاعر : علیرضا قزوه
اتّفاقا قرمز و سبز و سفید، اتّفاقا رنگ های شادتر
بعد از این با رنگ ها شادی کنید، خانه تان آباد، دل آبادتر
پیرهن ها گل گلی، دل، گل گلی، عیب دارد گل گلی بودن مگر؟
بعد از این رنگ خدا بر تن کنید ، بعد از این، آزادتر ، آزادتر
تنگ چشمی نه ، صبوری، همدلی، مهربانی ، عشق ، گاهی یک سلام
بگذریم از عیب های یکدگر، از شمایان کیست بی ایرادتر؟
من که هرگز، هیچ جا، در هیچ شهر، چون شما مردم ندیدم عاشقی
از شما فرزانه تر، استادتر از شما دل پاک تر، آگاه تر،
بعد از این مجنون تر از مجنون شوید، تا که اوقات شما شیرین شود
تا که لیلی باز لیلایی کند، بعد از این فرهادتر فرهادتر
می گدازید و تبسّم می کنید روز غربت، روز حسرت، روز درد،
روز میدان، روز غیرت، عزم تان، هست از پولاد هم پولادتر
با تو ای ایرانی پاک غیور، می توان از خوان هشتم هم گذشت
زنده تر باشید مردم، زنده تر، شادتر باشید مردم، شادتر
افزودن دیدگاه جدید